صحابه ی جمال
1398-06-28
موجیم ما همیشه تو ساحلِ وجودش
1398-06-28

حلالم کن

حلالم کن که باز خیسه همون چشمی که میبینه

همون قلبی که میلرزه

همون اشکی که میریزه

همون فکرای مواجی که با یادت گلاویزه

همون شرجیه احساسی که مثلِ دهلیزه

همون ساحل که مُهرِ جای پای تو هنوز اونجاست

همون آدمِ دریایی که تنها دلخوشیش دریاست

حلالم کن دیگه دریا بدونِ تو موجه نیست

باید آروم برم از پیش تو اینجا دیگه جام نیست

بهم گفتی:

مثلِ جزر اومدی و یک دفعه مّد شد چرا رفتی؟

آخه تا کی با ماهِ آسمون دست به یکی هستی!

بهت گفتم:

به هر حال روزی رود میرسه به دریا

ببین کی گفتم این و به تو ای عاشقِ تنها

دوباره بر می گردم پیش تو آره دیر و زود داره

بدون اونی که عاشقت شده دست از سر عشقت برنمیداره

۱۳۹۸/۴/۲۶

منبع:

مأموریت+/ شعرهای محمد کارگر مزرعه ملا

شما اینجا هستید: مأموریت+/ محمد کارگر مزرعه ملا/ دفتر شعر

کمپین"دست های مهربان" سایت مأموریت+.

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *