نه؛ کلمه ای که در مسیر موفقیت زیاد آن را می شنوی و باید زیاد از آن استفاده کنی

و او قدر نعمت هایی که در زندگی داشت را به خوبی می دانست
1398-04-14
عصرِ جدیدِ زندگیِ تو چه زمانی آغاز می شود؟
1398-04-14

نه؛ کلمه ای که در مسیر موفقیت زیاد آن را می شنوی و باید زیاد از آن استفاده کنی

مسیر موفقیت همواره پُر از اتفاقاتِ مختلف است

یکی از آن اتفاقات که باید به آن توجه داشته باشی و بارها در مسیر موفقیت با آن روبرو می شوی کلمه ای است به نام”نه”

در مسیر رسیدن به خواسته ها*اهداف، رویاها، آرزوها* بارها به گونه های مختلف این کلمه را می شنوی و عکس العمل تو به این “نه”ها بعد از شنیدنِ آنها مهم است و از آن طرف نیز خودت هم باید “نه گفتن” را بلد باشی

همانطور که در برخی مقالات قبل گفته شد: “اگر خواسته ای عمیقا برای خودت باشد و مصمم باشی به آن برسی همه ی سختی های آن را تحمل می کنی، یکی از این سختی ها نه شنیدن و نه گفتن است”.

نه شنیدن

۱- وقتی طرح و ایده ای داری که همه ی جوانبِ آن را سنجیده ای اما برای به دست آوردن سرمایه نیاز به سرمایه گذار داری

۲- وقتی محصولی برای فروش داری و قرار است آن را برای فروش عرضه کنی

۳- وقتی درخواستی شخصی از کسی داری که می خواهی او با درخواست تو موافقت کند

قطعا بارها پیش می آید که در این ۳ موردِ بالا، نه بشنوی و این مورد اجتناب ناپذیر است؛ البته این موضوع را هم در نظر بگیر که در این ۳ موردی که در بالا به آنها اشاره کردم تو بهترین عملکردِ خود را داشته باشی، نه اینکه خیلی مبتدیانه رفتار کرده باشی و نه شنیده باشی؛ حرفه ای هم که باشی باز هم نه را میشنوی و بگذار این را بگویم که این نه شنیدن ها طبیعی هستند چراکه در زندگی قرار نیست همه به ما بله بگویند، رسیدن به خواسته ها نیز خیلی راحت میسر نمی شود*نابرده رنج، گنج میسر نمی شود* و برای رسیدن به خواسته هایمان چاره ای نداریم تا نه های زیادی بشنویم

۲ مثال تاریخی در این مورد میزنم

۱- استیو جابز: ما به شرکتِ آتاری رفتیم و گفتیم: “هی، این محصول شگفت آور ماست، که حتی با تعدادی از اجزای محصول شما ساخته شده، نظرتان درباره ی سرمایه گذاری روی کالای ما چیست؟، اختیار با شماست، اما خواسته ما فقط این است: مُزدِ ما را بدهید تا برای شما سر کار برویم.

آن ها گفتند: “نه”

پس سراغِ شرکتِ هولت پاکارد رفتیم.

آنها گفتند: “ما به شما نیازی نداریم، شما هنوز از پسِ دانشگاه بر نیامده اید؟”

۲- برای مدتی طولانی شرکت های ساعت سازی سوئیس بهترین ساعت های دنیا که می توانست خرید را تولید می کردند. سوئیس تا سال ۱۹۴۰ حدود ۸۰ درصد از ساعت های دنیا را می ساخت. در اواخرِ دهه ی ۱۹۶۰، یک مخترع ایده ی نوعِ جدیدی از ساعت را به رهبرانِ ساعت سازی سوئیس عرضه کرد. آنها ایده او را رد کردند؛ در حقیقت به هر شرکت سوئیسی که مراجعه کرد با همان پاسخ منفی روبرو شد. او با اعتقاد با اینکه طرح او برتر است، به شرکتی در ژاپن مراجعه کرد، نام این شرکت “سیکو” بود و طرحی که آن مخترع ارائه کرد طرحِ ساعت های دیجیتال بود و امروز، ۸۰ درصد از ساعت های مورد استفاده دارای طرح دیجیتال هستند.

از اینگونه مثال ها در تاریخ بسیار زیاد هستند و نکته ی قابل توجه این است که فردِ ایده پرداز و یا کسی که طرحِ نویی در سر دارد هیچ موقع با شنیدن نه دست از تلاشِ خود برنداشته است؛ چرا؟ چون او به ایده و طرح خود باور داشته است.

من از تمام کسانی که به من “نه” گفتند ممنونم، به خاطر آنهاست که اکنون در این جایگاه هستم/ آلبرت انیشتین

نه گفتن

همه ی ما هر روز با تصمیماتی مواجه هستیم

همانطور که در بالا در موردِ نه شنیدن مطالبی بیان شد و به این نتیجه رسیدیم که: “دیگران قرار نیست همیشه به ما بله بگویند و  رسیدن به خواسته ها خیلی راحت میسر نمی شود و برای رسیدن به خواسته هایمان چاره ای نداریم تا نه های زیادی بشنویم”، از آن طرف “نه گفتن” خود یک هنر است.

وقتی در زندگیِ یک انسان موفق پای اولویت ها و ارزش ها در میان باشد، نه کلمه ای است که زیاد از آن استفاده می کند

یک انسان موفق به تنبلی و دست روی دست گذاشتن نه می گوید

یک انسان موفق به افراد و یا چیزهایی که می خواهند زمانِ او را هدر بدهند نه می گوید

یک انسان موفق به کسانی که اصولِ اخلاقی را زیر پا می گذارند نه می گوید

یک انسان موفق به خواسته هایی که آنچنان که باید در زندگی اش تأثیری ندارند نه می گوید

و نه گفتن باعث می شود یک انسان موفق در زندگی به حاشیه نرود

بله، نه گفتن هم سختی های خودش را دارد اما اولویت ها و ارزش ها اهمیتشان بیشتر از همه چیز است. کوهنوردی را تصور کن، او نمی تواند همه ی وسایلی که روزانه در زندگی از آنها استفاده می کند را در کوهپیمایی خود به همراه داشته باشد، بنابراین به برداشتن چند وسیله ی بسیار مهم و ضروری بسنده می کند تا به خواسته ی با ارزش خود یعنی فتح قله دست یابد؛ رسیدن به خواسته های با ارزش در زندگیِ هر یک از ما نیز مثلِ داستانِ کوهنوردِ ما می ماند، نمی توانیم در زندگی همه چیز را با هم به همراه داشته باشیم و باید با این موضوع کنار بیاییم که اولویت ها و ارزش های ما اهمیتشان بیش از داشتن همزمانِ همه چیز در مسیر زندگی مان با هم است

زمانی استیو جابز گفته بود:

“البته در اپل، دیوانه وار روی کارهایی که در آینده انجام خواهیم داد گفتگو و مباحثه می کنیم، چون می دانیم که فقط از عهده ی انجامِ معدودی از آنها با کیفیتِ عالی بر می آییم. این روشِ انتخاب کارها و محصولاتِ محدود برای آینده به معنای این است که کارهای خیلی خوب و جذابی را هم از روی میز کنار خواهیم گذاشت. خُب، این هم بخشی از نظمِ درونی ما است، یعنی فقط کارهای معدودی را انجام می دهیم و فقط کارهایی را انجام می دهیم که بتوانیم با آنها دستاوردهای محسوسی را برای تعدادِ زیادی از مردم ارائه کنیم. می دانید، می خواهیم در آخرِ روزِ کاری، واقعاً زندگی مردم را غنی تر کرده باشیم، نه اینکه فقط پول به جیب بزنیم؛ پول محصولِ جانبی کار ما است، نه ستاره ی راهنمای مان. وقتی به ایده ای رسیدیم که به اندازه کافی عالی بود، تمامِ انرژی را وقفِ انجامش می کنیم”.

چگونه با نه شنیدن کنار بیاییم؟

به کار و یا به خواسته ی خود به عنوانِ یک مجسمه ساز نگاه کن: یک مجسمه ساز چند چیز دارد، یک سنگ، ابزاری برای کار بر روی سنگ و مهمتر از همه طرح و ایده ای که می خواهد آن را بر روی سنگ پیاده کند. اگر دقت کرده باشی متوجه شده ای که ضربه های اولیه ی هر مجسمه سازی در سراسر دنیا هیچ تأثیرِ بزرگی بر روی سنگ ندارد اما ادامه دار بودنِ آن ضربه ها در نهایت باعث می شود یک مجسمه ی زیبا از دلِ سنگ بیرون بیاید؛ بنابراین برای انجامِ کارِ خود و یا رسیدن به خواسته هایت تلاشِ خود را متوقف نکن. چارلی چاپلین جمله ی بسیار زیبایی در این مورد دارد: “همیشه آخرِ همه چیز خوب می شود، اگر خوب نشد بدان هنوز به آخرش نرسیده است”.

گاهی در نه هایی که می شنوی پیام هایی وجود دارد: سعی کن هر دفعه چیزِ مهمی را در مورد مخالفتی که شنیده ای یاد بگیری و در دفعه ی بعد از آن استفاده کنی. مقاله ی دو هفته پیش را یادت است؟: “یک انسان قوی تلاش می کند عملکردِ بهتری داشته باشد و همیشه زمانی که همه چیز خوب پیش نمی رود یک نگاهِ منتقدانه به خودش و به عملکردش در زندگی دارد و این سوال در ذهنش چرخ میزند: کجای کارم اشتباه است؟؛ سپس تلاش می کند نقطه ضعفی که دارد را برطرف نماید و دوباره به میدانِ زندگی باز می گردد تا به خواسته ای*هدف، رویا، آرزو* که می خواهد برسد”. مجسمه ساز ضربه های خود را در هر کجای سنگ با ظرافت خاصی می زند بنابراین دقت داشته باش چه چیزی را، کجا، به چه فردی و چگونه بیان می کنی؟.

چگونه متوجه شویم باید نه بگوییم و چگونه نه بگوییم؟

موضوعی که در حال تصمیم گیری در موردِ آن هستی را برای خودت به خوبی سبک سنگین کن: همیشه قبل از سریع نه یا بله گفتن فکر کن؛ شاید کمی بی ربط به نظر برسد اما یکی از دلایلی که رسم است از عروس ها در مراسمِ عروسی ۳ بار پرسیده شود: “آیا بنده وکیلم شما را به عقد و زوجیتِ دائم و همیشگی و…” این مورد باشد که عروس خانم، به خوبی به پاسخی که می خواهد بدهد به درستی فکر کند. یکی از چیزهایی که باعث می شود به درستی فکر کنی سوال پرسیدن از خود است، مثلا این سوال ها خوب است: “اگر به این درخواست بله بگویم به من کمک می کند تا به خواسته های بزرگترم برسم؟، چه اتفاق های خوب و یا بدی بعد از موافقتِ من با این درخواست برای من و یا دیگران می افتد؟، مهم ترین دلایلِ من برای نه گفتن و یا بله گفتن در این تصمیم چه چیزهایی هستند؟، آیا باعثِ ارتقای اولویت ها و ارزش های من در زندگی می شود و یا باعثِ تضعیفِ آنها می شود؟”. پاسخ هایی که به اینگونه پرسش هایی که در ذهنت می آیند میدهی باعث می شود نه گفتنِ تو با منطق همراه باشد و وقتی در زندگیِ خود تصمیمی منطقی می گیری کارِ درستی انجام داده ای؛ یکی از تراژدی ترین چیزهای زندگی هر یک از ما تصمیم های مهمی هستند که احساساتی گرفته می شوند و در آخر تأسف ما را به همراه دارند.

محترمانه نه بگو: هر فردی که به تو مراجعه می کند و درخواستی دارد اگر طبقِ موردِ بالا به این نتیجه رسیدی که باید به او نه بگویی، طوری نه ی خود را بیان کن که به شخصیتِ آن فرد لطمه ای وارد نشود؛ مثلا بگو: “پیشنهادی خوبی رو مطرح کردید آقا یا خانم…… اما به این دلایل……. نمی تونم با شما همکاری داشته باشم”. بعد اگر می توانی راه حلی به او بده که بتواند با مراجعه به فردِ دیگری در کار خودش موفق شود؛ اینگونه هم تلخیِ نه گفتن را برای خودت کم می کنی و هم تلخیِ نه شنیدن را برای فردِ مراجعه کننده به خودت کم کرده ای.

چگونه با ترسِ نه شنیدن روبرو شویم؟

بسیاری از افراد با اینکه طرح و ایده ی خوبی دارند، با اینکه محصولِ خوبی برای فروش دارند، با اینکه درخواستِ شخصی معقولی از فردی دارند اما به علتِ ترس، موضوعِ خود را مطرح نمی کنند. کمی ترس و استرس داشتن طبیعی است اما مقدارِ زیادِ آن طبیعی نیست بلکه نشان دهنده ی این است که به طرح، ایده، محصول و یا درخواستِ شخصی خود واقعا باور نداری. اگر به این باور برسی که طرح، ایده، محصول و یا درخواستِ شخصی تو یک چیز فوق العاده است و همه ی جوانبِ آن را به خوبی سنجیده ای، ترس از نه شنیدن به میزانِ زیادی در تو کم می شود و شجاعت پیدا می کنی پیشنهاد و یا درخواستِ خود را به دیگران مطرح کنی حتی اگر از برخی از افراد نه بشنوی. موردِ بعد این است که برای خودت دقیق مشخص کن که بعد از گرفتن بله چه نتایج خوبی و عالی اتفاق می افتند، کافی است در هنگام ترس، آن نتایجِ خوب و عالی را یک بارِ دیگر برای خودت مرور کنی، بعد میبینی ترس جای خود را به هیجان داده است تا کاری که باید را انجام دهی حتی اگر از برخی افراد نه بشنوی.

“نه”؛ کلمه ای که در مسیر موفقیت زیاد آن را می شنوی و باید زیاد از آن استفاده کنی، این دو نوع نه، یعنی نه شنیدن و نه گفتن، از قانون و یا اصلِ ۸۰ به ۲۰ پارتو پیروی می کنند، اصلِ پارتو می گوید که: “۸۰ درصد رُخدادها از ۲۰ درصد دلایل بوجود می‌آید”. آگهی های تبلیغاتی را دیده و یا شنیده ای*در تلویزیون، رادیو، روزنامه، اینترنت و…*!؟، در معرض دیدن و یا شنیدنِ هزاران و یا میلیون ها نفر قرار می گیرند و تنها تعدادی*۲۰%* به آنها توجه می کنند، به آنها پاسخ مثبت می دهند و تصمیمی که باید را می گیرند؛ تعداد بینندگان لایو هایی که در اینستاگرام برگزار می شود همیشه بسیار کمتر*۲۰%* از دنبال کنندگان*۸۰%* آن فردی است که لایو را برگزار می کند. هرچند اصلِ پارتو بیشتر مربوط به تجارت است و به این موضوع اشاره دارد که” ۸۰ درصد فروش‌ها مربوط به ۲۰ درصدِ مشتریان است” اما این اصل در زندگیِ هر یک از ما نیز وجود دارد و تأثیرگذار است، یعنی در این مقاله در نه شنیدن و نه گفتنِ ما هم تأثیر دارد، یعنی ۸۰% نه می شنویم و نه می گوییم و ۲۰% بله می شونیم و بله می گوییم و این کار چه برای ما و چه برای دیگران کاملا منطقی و درست است؛ در اینجا جلب نظرِ علاقه مندان مهم است*۲۰%* نه جلب نظر همه ی مردم*۸۰*.

آن طرفِ سکه ی نه شنیدن و نه گفتن، بله شنیدن و بله گفتن است، هر دوی این کلمات یعنی نه ها و بله ها سرنوشت ساز هستند و باید در مسیرِ زندگی به خوبی به آنها توجه داشته باشیم.

۱۳۹۸/۴/۱۴

منبع:

مأموریت+/ مقالات محمد کارگر مزرعه ملا

کمپین"دست های مهربان" سایت مأموریت+.

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *