اتمسفر موفقیت
1396-01-10
طعم خوش آزادی
1396-01-10

افسانه ها

افسانه ها داستان هایی هستند که می توانند به نوعی حقیقت داشته باشند و از قدیم به یادگار مانده اند اما در حقیقت داشتن و نداشتنشان نمی توان قضاوتی کرد، تنها باید متوجه شد چه نتیجه درستی می توان از آنها گرفت و چه پندی به ما می دهند که برایمان مفید است. در این مقاله چند افسانه را در چند جمله با هم مرور می کنیم که واقعا حقیقت ندارند و بسیاری با آنها روزگارشان را می گذرانند و داستان هایی از آنها می سازند تا خودشان و طرز فکرشان را توجیه کنند. جالب است برخی اوقات این داستان های افسانه ای به روز، آنقدر زیبا به تصویر کشیده می شوند که خیلی ها آنها را درست می دانند ولی اینگونه نیست، در این مقاله به آنها مهر باطل می زنیم.

افسانه من نمی توانم: خیلی ها بر این باورند که نمی توانند به آنچه که رویای آن را در سر دارند برسند، بنابراین تلاشی برای رسیدن به رویای خود انجام نمی دهند. آنها بیشتر به موانع نگاه می کنند تا به فرصت ها. باید به این موضوع توجه کنیم که هیچ کس نمی تواند مانع از موفقیت ما شود جز خودمان؛ یعنی بزرگترین مانع موفقیت و پیشرفتمان در زندگی خودمان هستیم. دیگر موانع را هر چه که باشند می توان پشت سر گذاشت.

افسانه دیگران مانع از موفقیت من می شوند: موانع همیشه وجود دارند و افرادی هستند که نمی خواهند ما از قله موفقیت بالا برویم اما اگر واقعا رسیدن به موفقیت با عزم و اراده قوی همراه باشد هیچ کس نمی تواند مانع از موفقیت ما شود.

افسانه من همانی می شوم که پدر و مادرم شده اند و نه بیشتر و موفق تر: افراد زیادی هستند که پیش خود فکر می کنند که من نمی توانم از پدر و مادرم موفق تر باشم، اگر آنها موفق تر از آنچه هستند می بودند من هم می توانستم. این طرز فکر هم اشتباه است چرا که بسیاری از انسان ها، موفقیتی فراتر از آنچه پدر و مادرشان به دست آورده اند را خلق کرده اند.

افسانه از من گذشته است: خیلی از افراد فکر می کنند دیگر برای رسیدن به اهدافشان دیر شده است. دیگر نمی توانند مثل دوران جوانی به سمت اهدافی که داشته اند بروند؛ اما تعداد زیادی از افراد موفق در سن بالا توانستند موفقیت بزرگی کسب کنند و به نتایج بسیار عالی برسند.

افسانه برای من هنوز زود است: بسیاری از نوجوانان و جوانان بر این باور هستند که برای رسیدن به موفقیت های بزرگ، هنوز وقت دارند و الان برایشان زود است، اما این طرز فکر هم اشتباه است و می توان در سن پایین نیز به چیزهایی که می خواهیم برسیم اگر عملکرد درستی در زندگیمان داشته باشیم.

افسانه موفقیت یک شبه: هیچ انسان موفقی یک شبه به موفقیت نرسیده است، بلکه تلاش های او در طول سالیان طولانی و علم آموزی باعث می شود در آن یک شب به قله موفقیت برسد و ما تنها آن یک شب را می بینیم که فرد در حال درخشیدن است، در صورتی که قبل از آن تلاش های بی وقفه ای در طول سالیان دراز انجام گرفته است.

افسانه همه انسان های پولدار از راه غلط به ثروت رسیده اند: اینکه بخواهیم تر و خشک را با هم بسوزانیم هیچگاه کار درست و عقلانی نیست، بسیاری از ثروتمندان از راه های قانونی و شرعی به ثروت رسیده اند.

افسانه نمی توان از راه درست ثروتمند شد: راه های درست و قانونی برای رسیدن به ثروت زیاد هستند و با کمی جستجو می توان آنها را پیدا کرد. آنچه مهم است این است که انسان بخواهد از مسیر درست با توجه به شغل مورد علاقه اش و سرمایه گذاری در کارهای دیگر به ثروت برسد و آن ثروت را دوباره در مسیر درست به کار بگیرد تا برای دیگران و جامعه مفید باشد.

افسانه من در موقعیت درستی نیستم، در شهر و یا روستای دور افتاده ای زندگی می کنم: همه انسان ها در موقعیت درستی قرار دارند و امکان موفقیت برای همه وجود دارد. اما خب ممکن است عده ی زیادی در شهر و روستایی دور افتاده زندگی کنند و رویای بزرگی در سر داشته باشند، خبر خوب این است که می توان با کمی تفکر عمیق راه هایی را پیدا کرد که بتوان در همان شهر و روستای دور افتاده نیز به رویای خود رسید چرا که وقتی زندگی برخی بزرگان را مرور کنیم به این نتیجه می رسیم که در شهرها و روستاهای دور افتاده ای زندگی می کردند اما آنها نگذاشتند شرایط آنها را تغییر دهد بلکه آنها شرایط را به نفع خودشان تغییر داده اند.

افسانه اعتیاد، طلاق، ورشکستگی قابل جبران نیستند: بسیاری بر این باورند که بعد از اعتیاد، طلاق و ورشکستگی دیگر نمی توان به مسیر صحیح بازگشت و زندگی خود را از نو ساخت، اما این افسانه نیز اشتباه است، بسیاری بعد از اعتیاد، طلاق و ورشکستگی های سخت توانسته اند با تجربه ای که کسب کرده اند دوباره زندگی خود را به بهترین شکل ممکن بسازند.

افسانه من هیچ چیز برای رسیدن به رویا و اهدافم ندارم، هیچ چیز: هیچ مقصدی که بدون راه باشد در این دنیا وجود ندارد، تنها ممکن است وسیله رسیدن به مقصد تفاوت داشته باشد، برای رسیدن به جزیره ای در آن سوی دریا باید سوار کشتی شد. برای رسیدن به مقصدی که رو به رویش کوه است باید در دل آن کوه تونل زد. برای رسیدن به کشوری که در دوردست هاست باید سوار هواپیما شد. برای رسیدن به رویا و اهدافی که در ذهنمان هستند باید به دنبال راه حل هایی گشت که بتوان با امکانات کمی که در اطراف هر یک از ما وجود دارند به آنها رسید و این ضرب‌المثل به همه ثابت شده است که “جوینده یابنده است”.

افسانه تنها این جهان وجود دارد و خدایی در کار نیست و آخرتی وجود ندارد: این افسانه طرز فکری بسیار سطحی و کلیشه ای است و چشم ها را بستن بر روی حقایقی است که وجود دارند اما دیده نمی شوند، مانند جاذبه زمین که وجود دارد اما قابل دیدن نیست و نمی توان وجود آن را انکار کرد.

افسانه خدا با من قهر کرده است: اصلا چنین قانونی در جهان وجود ندارد که خدا با کسی قهر کند. ممکن است در مواردی زمانی این اتفاق بیفتد که ما کاری را خلاف دستورات خداوند انجام دهیم، اما در رحمت خداوند همیشه باز است و اگر ما واقعا از ته دل توبه کنیم و اشتباه گذشته را تکرار نکنیم او همیشه با آغوش باز پذیرای ماست.

اینها تنها تعداد کمی از افسانه هایی بود که این روزها خیلی ها با آنها روزگارشان را سپری می کنند. امیدوارم همه ما به این باور عمیق برسیم که می توانیم با باور به نیروهای درونی خود و کمک گرفتن از خداوند هر مانعی را پشت سر بگذاریم، مخصوصا موانعی که در ذهنمان برای خودمان ایجاد می کنیم، چرا که این موانع بزرگترین موانع پیش روی ما هستند برای رسیدن به موفقیت.

ای برادر تو همه اندیشه ای؛ مابقی خود استخوان و ریشه ای

گر گُل است اندیشه تو گلشنی؛ ور بود خاری تو هیمه ی گلخنی/ مولانا

۱۳۹۵/۱۰/۲۴

منبع:

مأموریت+/ مقالات محمد کارگر مزرعه ملا

کمپین"دست های مهربان" سایت مأموریت+.

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *