دعوتمان کردی به درست ترین مسیر
از انسان ها خواستی که خوب زندگی کنند و خیر همه ی ما را می خواستی
چون ما را دوست داشتی و برای تو فرقی نمی کرد و فرقی ندارد که اهل کدام نقطه از جهان باشیم
همه چیز را برای انسان خلق کردی و انسان را برای خودت تا عظمت تو را کشف کند، عظمت تو را درک کند، تا تو را بشناسد
تا در این جهان رشد کند، تا باعث رشد شود و برای دنیایی دیگر خود را آماده کند
آزاد گذاشتی ما را از انتخاب مسیر صحیح و یا اشتباه
اما گفتی: “هر نیتی که داشته باشید، هر کاری که انجام دهید، خوب یا بد، در نامه ی اعمالتان نوشته می شود”
گذشتگان زندگیشان را گذراندن و رفتند و نامه ی اعمالشان نوشته شد و به دست تو رسید
ما نیز در زمان حال زندگیمان را می گذرانیم و نامه ی اعمالمان در حالِ نوشته شدن است و به دست تو می رسد
آیندگان نیز همینطور
از گذشته، تا زمان حال و در آینده، عده ای به این موضوع باور داشته اند، دارند و خواهند داشت و عده ای نه، اما باز به هر حال، نامه ی اعمال همه ی ما انسان ها نوشته شده، می شود و خواهد شد
نه کسی تو را دیده است و نه خواهد دید، اما آنچه مسلم است وجود توست، چرا که این هستی، امکان ندارد که با این نظم پیچ در پیچ منظم خود به خود خلق شده باشد؛ پشت تمام این نظم و قوانین هستی، تو بودی، هستی و خواهی بود
وقتی تو وجود داری، وجود ما نیز معنا پیدا می کند
خنده دار است، اگر تو نباشی چرا هستی باشد؟، چه دلیلی دارد که هستی خود به خود و با این نظم وجود داشته باشد؟، که آخرش چه شود؟، از اول خلقت انسان تا زمانی که زمین وجود دارد این تعداد انسان بیایند و بروند که چه؟
هر وجودی از موجودی شکل گرفته است؛ چه چیز خود به خود و بدون وجود خالقش خلق شده است؟، آیا امکان دارد که هر چیز خود به خود و بدون هیچ مأموریتی خلق شده باشد، بدون آنکه مفید باشد؟
خیر، با قوانین مادی هم به این موضوع بسیار مهم نگاه کنیم امکان ندارد هیچ چیز خود به خود خلق شده باشد بدون آنکه مأموریتی در طول حیات خود بر عهده نداشته باشد؛ مثالی ساده وجود تو*خداوند* را اثبات می کند: “گوشی تلفن، تبلت، لپ تاب و یا کامپیوتر هر یک از ما را به هر حال کسی و یا کسانی ساخته اند و امروز در دستان ما، روبروی ما و یا روی میز ما قرار دارند با اینکه ما هیچ کدام از سازندگان آنها را ندیده ایم؛ حال در اشلِ عظیم هستی، آیا خالقی وجود ندارد و همه چیز خود به خود ایجاد شده است؟، آن هم با این نظم؟، بدون آنکه هدفی ارزشمند در پس آنها وجود داشته باشد؟”
در نهایت نتیجه این است: وجود تو قطعا اثبات می شود، دلیل وجود انسان نیز همینطور، دلیل وجود هر چیز در هستی نیز همینطور؛ وقتی اینها اثبات شد، مسیر رشد و تکامل هر انسان نیز اثبات می شود، اما انتخاب با خودِ هر انسان است که مسیر صحیح را انتخاب کند و یا نه، مسیر اشتباه را و در آخر بعد از نوشته شدن نامه ی اعمالش، آن، چگونه باشد روزی مشخص خواهد شد
تو در آخرین دین الهی خود، خیلی چیزها را برای انسان روشن کرده ای و جاودانگی یکی از آنهاست و موضوع سطحی و پیش پا افتاده ای نیست، بلکه موضوعی ست بسیار مهم و قابل توجه. آری، جوادانگی سهم انسان است و چه کسی بعد از این جهان به خوبی جاودانه زندگی می کند و چه کسی به بدی جوادانه زندگی می کند؟، این بستگی به هر انسان دارد که آیا دعوت تو را بپذیرد و یا نه و زندگی هر انسان خوب یا بد، چه این حقایق را پذیرفته باشد و یا نه، در نامه ی اعمالش نوشته شده، می شود و خواهد شد و چه بخواهد و چه نخواهد جوادانگی سهم اوست، اما اینکه چگونه جاودانگیِ خود را بعد از این جهان سپری کند بستگی به نامه ی اعمالش دارد
این مقاله را من نوشتم، تو خواندی و دیگران نیز خواهند خواند، ساعتی بعد هر کدام از ما مشغول کارهای دیگری هستیم و دیگران نیز و مردم سراسر جهان هر کدام مشغول به انجام کاری در هر کجا: “در خانه، محل کار، پیاده رو، خیابان، در اتومبیل، کشتی، قطار، هواپیما، در روستا، شهرستان، استان، پایتخت کشورها و…” همه ما، هر کجا که باشیم، قبل و بعد از این مقاله با توجه به نیت قلبیمان هر کاری انجام داده باشیم و انجام دهیم در نهایت در نامه ی اعمالمان نوشته شده، می شود و خواهد شد و این موضوع بسیار مهمی است.
۱۳۹۷/۳/۲۵
منبع:
مأموریت+/ مقالات محمد کارگر مزرعه ملا