یکی بود مثل هیشکی نبود

اهمیت داستان برند
1398-11-11
نبض زندگی
1398-11-11

یکی بود مثل هیشکی نبود

در مقاله پیش در مورد “اهمیت داستان برند” مطلبِ مختصری گفته شد

و همیشه یکی از بخش های مهمِ داستان موفقیتِ انسان های موفق از اینجا شروع می شود:

“یکی بود مثلِ هیشکی نبود”

بله درست خواندی

افراد موفق خودشان هستند

خودِ خودشان

مثل دیگران نیستند

در تمام ابعاد زندگی*شخصی، خانوادگی، کاری و اجتماعی* آنها اینگونه اند

همین خود بودن باعث می شود موفقیت های بزرگ به دست بیاید، کالاها و خدمات جدید به وجود آیند که خیلی بهتر از نمونه های قبل هستند و این مسیر توسط افرادی هدایت می شود که تواناییِ تفکرِ مستقل و خارج از چارچوب های عادی را دارند

خلاقیت، کنجکاوی، ماجراجویی، داشتن ذهنی باز و پرسشگر بودن، در این مسیر به تو کمک می کنند

کارآفرینان موفق بیش از حد شور و شوق دارند اما نه لزوما نسبت به محصولشان. آنها مشتاق مأموریت و رسالتشان اند. آنها مشتاق معنایی هستند که محصولشان به زندگی مشتریانشان می‌بخشد. آنها مشتاق اند که جهان را تغییر دهند یا اینکه یک شیوه مرسوم را منسوخ کنند. در کنفرانسی که با حضور Doug Leone، سرمایه گذار افسانه ای شرکت سرمایه گذاری سکویا کپیتال که از گوگل، اربی‌ان‌بی و واتس‌اَپ حمایت کرده بود برگزار شد، یکی از حضار پرسید: “خصیصه ی مشترک میان همه ی کارآفرینان موفق چیست؟” و Leone سریعا پاسخ داد: “آنها این کار را برای پول انجام نمی‌دهند، آنها به مأموریتشان عشق می‌ورزند”. شاید مأموریت آنها منسوخ کردن یک شیوه  قدیمی باشد مثل اوبر و ایربی‌ان‌بی، یا شاید مأموریتشان حل مشکلی باشد که خودشان با آن مواجه بوده‌اند مثل واتس‌اَپ و یا شاید مأموریتشان بهتر ساختن جهان بوده باشد، اما در همه موارد مأموریتشان پُرمغزتر و پُرمعناتر از توجه صرف به محصول یا سرویس است/…

این موضوع نه تنها در کارآفرینی بلکه در تمامِ ابعادِ زندگیِ انسان صدق می کند

اینکه فردی روشن بین باشد، مستقل بیندیشد و حق را از باطل تشخیص دهد، پرچمدار مسیر باشکوهی در تاریخ است

البته این مسیر چه در بُعد کارآفرینی و خلق محصولات جدید و چه در ابعادِ دیگرِ آن سختی های خودش را دارد

مثلِ دیگران نبودن بهای سنگینی دارد

مخالفت ها

انتقادهای غیرمنطقی

تمسخرها

سرزنش ها

و… دست اندازها، چاله ها و ناهمواری های این مسیر باشکوه هستند

البته انسان های موفق چون با این مسیر به خوبی آشنا هستند این مسائل را پشت سر می گذارند

در بیابان گر به شوق کعبه خواهی زد قدم

سرزنش ها گر کند خار مغیلان غم مخور/ حافظ

اگر نمونه تاریخی آن را بخواهیم مثال بزنیم و آن را بر مبنای بُعد اسلامی در نظر بگیریم، میرسیم به حضرت فاطمه زهرا(س)

بانوی برتر اسلام در روزگاری که کمتر کسی اسلام را به درستی می فهمید، در این مسیر نورانی با استقامتی مثال زدنی قدم بر داشت و تا لحظه ی آخر از آرمان مقدس خود دفاع کرد و از آن به بعد الگوی میلیون ها زنِ سرافراز و خردمند در سراسرِ جهان شد

البته دانش من در خصوص حضرت فاطمه(س) خیلی کم است، مناسبتی بشود در خصوص ایشان کمی تحقیق می کنم تا ببینم جریان از چه قرار است و تا آنجایی که متوجه شده ام رسول خدا(ص) برای حضرت فاطمه(س) احترام بسیار ویژه ای قائل بودند؛ اما متأسفم از این جهت که افراد صاحب نظر در خصوص ایشان، مثل بسیاری از بزرگان اسلام آنچنان که باید باعث شناخت عمیقشان در بین نسل جوان نشده اند، در اینترنت در مورد حضرت فاطمه(س) تحقیق کنی متوجه منظورم می شوی، بیشتر مطالب تکراری است و هیچ محتوای تأثیرگذاری متناسب با نسل حاضرِ جوان ها پیدا نمی شود. افراد صاحب نظر در خصوص ایشان چرا حرکت تأثیرگذاری انجام نمی دهند؟ سوالی بزرگ می باشد که همیشه بی پاسخ است، بیشتر منظورم موسسات و اندیشکده های دینی هستند و از آنجا که سایت مأموریت+ یک سایت در زمینه ی موفقیت در زندگی می باشد که بر روی فلسفه ی مأموریت متمرکز است از توان من خارج است که در خصوص این بانوی بزرگ جهان اسلام دست به قلم فرسایی بزنم و یا کار فرهنگی هنری برای شناخت بیش از پیش ایشان انجام بدهم. اما آنها که وظیفه ای بر عهده دارند و ادعا می کنند که پرچم دار این راه مقدس هستند باید در این خصوص کاری کنند وگرنه روز یوم الحشر صد در صد باید پاسخگوی این بی توجهی باشند، چراکه نسبت به وظیفه ای که بر عهده داشته اند در وظیفه ی خود کوتاهی بزرگی کرده اند. واقعا چه کاری دارید انجام می دهید!؟، خروجی این مقدار زمان، منابع مالی و ملی در طول سالیان سال چیست!؟، چرا اسلام را به وسیله ی شیوه های جدید هنری و تکنولوژی برای نسل جوان نو نمی کنید و چرا همیشه و هر سال تکرار مکررات بدون ذره ای خلاقیت و بهبود!؟، باور کنید خداوند با خلاقیت و هنر هیچ مشکلی ندارد، بلکه استفاده از توانِ فکری + خلاقیت و هنر ثواب هم دارد و خداوند، پیامبر(ص) و حضرت فاطمه(س) را هم خشنود می کنید؛ منطقی و بهتر است در این عصر از جمود فکر فاصله گرفت. دقت کنیم خداوند خودش خلاقیت و هنر فوق العاده ای دارد:

این از کم کاری ماست که جوانی جذب فرهنگ غرب می شود نه از پُر کاری غربی ها و غرب زده ها؛ آنها قهرمان های تخیلی خودشان را ساختند و از آنها الگو ساختند، از آن طرف ما قهرمان های واقعیِ ملی و اسلامی خود را نادیده می گیریم و با امکانات به روزی که وجود دارد هیچ قدم تأثیرگذار و مثبتی برای شناخت آنها بر نمی داریم. در هر مناسبت، هر سال تا سال دیگر یک سال زمان است تا حرکتِ تأثیرگذاری برای شناخت هر شخصیت تأثیرگذار در کشور و در اسلام برداشته شود، فل حال ببینیم تا سال آینده در همین مناسبت*شهادت حضرت فاطمه(س)* چه فرد و یا موسسه ای در این راه پیش قدم می شود

خواستم حالا که در این مقاله بحث تفکرِ مستقل مطرح شد خودم با آنچه در این مقاله گفته ام پیش قدم شده باشم، در ضمن در این سال ها در هیچ مقاله و نوشته ای یک کلمه، جمله، خط و پاراگراف هم در مأموریت+ از هیچ کس یک ریال هم نگرفته ام که برای کسی در مأموریت+ بلندگوی تبلیغاتی بسازم، همیشه ملاکم ارزش ها بوده اند و کارهای مثبتی که فرد و یا کسب و کارها در هر کجای دنیا انجام داده اند، همین علت باعث گفتن و مثال زدن از آنها بوده است و خواهد بود؛ همیشه هم آغوش مأموریت+ به روی افراد و کسب و کارهایی که باعث بهبود زندگی مردم و یا انجام کاری مثبت در اجتماع می شوند باز است و از آنها با کمال میل گفته می شود

چند وقت پیش جمله ی بسیار زیبایی را آقای محمد باقر قالیباف گفتند و آن این بود: “انقلابی کسی است که کارآمدیِ دین را در اداره جامعه به اثبات برساند” و این سخن یک حقیقت مسلم است. دوباره این سوال های مهم را مطرح می کنم هر چند می دانم پاسخی اگر از دیوار آمد از آنها که در این خصوص مسئول هستند هم می آید: “واقعا چه کاری دارید انجام می دهید!؟، خروجی این مقدار زمان، منابع مالی و ملی در طول سالیان سال چیست!؟، چرا اسلام را به وسیله ی شیوه های جدید هنری و تکنولوژی برای نسل جوان نو نمی کنید و چرا همیشه و هر سال تکرار مکررات بدون ذره ای خلاقیت و بهبود!؟”

از موضوع مقاله دور نشویم*یکی بود مثلِ هیشکی نبود*

مبدع اختراعات، ابداعات، خلق چیزهای جدید*محصولات مختلف، کتاب های مختلف*، مسیرهای درست، الگوها و بسیاری چیزهای دیگر افرادی هستند که مثل عموم مردم فکر نمی کنند و در مسیرهایی قدم بر می دارند که روندگان آن بسیار کم هستند

بحث صنایع خلاق، شرکت های خلاق، شرکت های دانش بنیان، استارتاپ ها، شتابدهنده ها و… از انسان هایی نشأت می گیرد که تفکرات بسیار غیر معمولی با آنچه قبلا بود را دارند و خدا را شکر در عصری زندگی می کنیم که به اینگونه مسائل توجه ویژه ای می شود و در کشورمان از این موضوعات حمایت های خوبی شده است و می شود

هر کجا دیدی محصولی جدید پا به عرصه ی وجود گذاشت که بسیار بهتر از نمونه های قبل بود بدان فرد و یا افرادی متفاوت به آن محصول نگاه کرده اند و در نتیجه محصول جدیدتری را با کارکردی بسیار بهتر خلق کرده اند که برای مخاطبین و مشتریان احتمالی و نهایی آنها بسیار مفیدتر از نمونه های قبل است

خلاصه آنکه اگر در مسیر موفقیت قدم برداشته ای و شخصیت خودت را به گونه ای می بینی که مثل دیگران نیست، به نام این مقاله فکر کن*یکی بود مثل هیشکی نبود* و بدان و شک نکن در مسیر درستی قدم برداشته ای، فقط باید با درایت این مسیر را ادامه دهی تا نشان دهی مسیر درستی را در پیش گرفته ای و در نتیجه چیزی را ابداع کنی که تا کنون نبوده است، این کار شدنی است چرا که به طور قطع هیچ پایانی برای علم وجود ندارد، هیچ پایانی.

۱۳۹۸/۱۱/۱۱

منبع:

مأموریت+/ مقالات محمد کارگر مزرعه ملا

منابع استفاده شده:

۱

۲

کمپین"دست های مهربان" سایت مأموریت+.

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *