مثبت اندیش بودن سرآغاز تمام اتفاقات خوب در دنیای هر انسان است
همچنین مثبت اندیش بودن باعث می شود حال روحی خوبی داشته باشیم و اتفاقات خوب به سمت مان جریان داشته باشند
هر چند برخی اوقات مثبت اندیش بودن کمی سخت به نظر می رسد اما قابل دسترس است
ایده ی موتورهای جستجو در اینترنت چگونه به ذهن افراد سازنده ی آنها رسیده است؟ به نظر می رسد آنها به این نتیجه رسیده اند که: “چه جالب، ما به هر چیزی فکر می کنیم پس از مدتی پاسخی برای آن می یابیم، خب آیا نمی شود همین ایده را در اینترنت اجرا کرد!، یعنی فضایی باشد که هر زمان فردی چیزی را در اینترنت و در این فضا جستجو می کند این موتور جستجو نتایج مرتبط با آن جستجو را به آن فرد نشان دهد!”
این ایده ی رویایی محقق شده است و امروز یک چیز بسیار مهم اما پیش پا افتاده در اینترنت می باشد
بنابراین کارکرد موتورهای جستجو در اینترنت بسیار واضح و روشن است
اما آیا از موتور جستجوی ذهنمان آگاهیم؟
چه چیزهایی را در آن جستجو می کنیم؟
کدام نتایج را انتخاب می کنیم؟
به نتایج مثبت نظر داریم و یا به نتایج منفی موتور جستجوی ذهنمان؟
تصور کن فردی سالِ پیش برای سفر به استانی خوش آب و هوا رفته است، همه چیز در این سفر عالی بوده است و در نهایت این سفر به پایان رسیده است. این فرد هر زمان به آن استان در ذهنش فکر می کند و آن را بررسی می کند خاطرات آن سفرِ خوش برایش مرور و تداعی می شوند، اما چه بسا از استانی دیگر خاطره ی خوشی نداشته باشد؛ همین نتایج جستجوهای ذهنی دلیلی می شوند بر اینکه وقتی اسم استانِ اول به گوشش می رسد خوشحال شود و یاد خاطرات خوب خود بیفتد و هر زمان اسم استان دوم به ذهنش برسد یاد خاطرات بد بیفتد و این پیش فرض های ذهنی در ذهن او شکل می گرند که کدام استان خوب است و کدام استان بد. در مورد هر چیزی این مثال صدق می کند. همه ی ما در ذهن خود در مورد موضوعات مختلف آگاهی، دانش و یا تجربیاتی را داریم و وقتی چیزی در ذهنمان مرور می شود تمام نتایج آن چیز در ذهن ما باز می شود و در نتیجه ما را به جمع بندی مشخصی می رساند
بنابراین ذهن ما به مرور زمان، با کسب آگاهی، دانش ها و تجربیات مختلف برنامه ریزی می شود و زمانی که به چیزی فکر می کنیم نتایجی را به ما نشان می دهد و سپس ما انتخاب می کنیم که کدام نتیجه را انتخاب کنیم. این مرحله خیلی مهم است: “انتخاب نتیجه جستجوهای ذهنی”. بله راحت است که به نتایج منفی توجه کنیم اما توجه به نتایج مثبت باعث می شود حالمان خوب شود، حالمان خوب باقی بماند و نیمه پُر لیوان را نگاه کنیم
بیا برای روشن تر شدن موضوع به مثال قبل برگردیم: حال فرض کن آن فرد که خاطره ی خوشی از سفر به آن استان نداشته است دقیقا به این موضوع فکر کند که: “یعنی واقعا هیچ چیز این استان دلچسب و مثبت نبوده است؟” اگر دقیق بررسی کند قطعا چند چیز خوب از آن استان را به خاطر خواهد آورد، در اینجا کافی است هر زمان به آن استان فکر می کند به چیزهای مثبت آن فکر کند حتی اگر کوچک و کم بوده باشند
با این اقدام به مرور زمان و آرام آرام مانند موتورهای جستجوی اینترنتی نتایج بدِ جستجوهای ذهنیمان از ذهنمان پاک می شوند و با نتایج مثبت و سازنده جایگزین می شوند
بنابراین برای مثبت اندیش بودن باید تلاش کنیم به چیزهای مثبت فکر کنیم
باید ذهن خود را عادت بدهیم به چیزهای مثبت، به فکرهای مثبت، حتی زمانی که در مورد یک موضوع به نظر برسد چیز مثبتی وجود ندارد
دقت داشته باش که مثبت اندیش بودن به خودی خود اتفاق نمی افتد، بلکه نتیجه ی نظم بخشیدن به فکرهای ما است
از این به بعد که به چیزی فکر کردی و فکری منفی به ذهنت در مورد آن چیز آمد، قبل از باز نمودن آن فکرِ منفی قشنگ بررسی کن که آیا آن چیزِ به ظاهر منفی هیچ چیزِ مثبتی ندارد؟ به درستی که بررسی کنی متوجه خواهی شد بله، نکات مثبتی هم در آن دیده می شود، در این زمان توجه خودت را به نکات مثبت آن چیز جلب کن و بر آنها متمرکز شو
وقتی این کار را تکرار کنی به مرور زمان عادت می کنی مثبت اندیش باشی و به دنبال نکته های مثبت در هر چیز بگردی
اجازه بده یک مثال دیگر بزنم
گل های رُزی را در نظر بگیر که چند نفر در حال نگاه کردن به آن هستند
برخی به زیبایی آنها می نگرند: “اگر آنها را داشتم چقدر خوب بود، هر یک از آنها را به یکی از عزیزانم هدیه می دادم، آنها را می گذاشتم در یک شیشه بر روی میز و…”
برخی می خواهند هر چه زودتر آن را ببویند: “من عاشق بوی گُل رز هستم، یعنی این گل های رُز چه بویی دارند؟ و…”
نظر تو در مورد این گل ها چیست؟
اگر نظر من را هم بخواهی: “من به این گل های رزِ رنگین کمانی می گویم گل های مأموریت+، چون همرنگ با لوگوی مأموریت+ هستند، باید در حیاط خلوت دفتر مأموریت+ از این گل ها بکارم، در روز تولد مأموریت+ از این گل ها به دیگران هدیه بدهم و…”
برخی نیز به این فکر می کنند که: “آیا این گُل ها خار هم دارند!؟، اگه داشته باشند چه؟، آن هم از این خارها
وای، چه خارهای تیزی، اگر به آنها دست بزنم، اگر وارد انگشتانم شود، اگر دستم خون بیاید آن وقت چه کار کنم؟، چسب زخم در خانه نداریم، باید بروم بیرون، وااایی کرررووونااا، اگر رفتم بیرون و کرونا گرفتم چی؟ و…”
دقت کن، یک نکته بسیار مهم اما ریز: “هر فکر منفی به دنبال خود فکر منفی دیگری دارد و هر فکر مثبت به دنبال خود یک فکر مثبت دیگر”، بگذار موضوع را کمی هم فلسفی کنیم:”گل ها خار دارند و یا خارها گل!؟”
یک گلوله برفی به اندازه ی توپِ فوتبال را در نظر بگیر که از بالای کوه به پایین در حال قل خوردن است، هر چه پایین تر می رود به علت اینکه برف های بیشتری به آن می چسبند بزرگتر می شود، بزرگ و بزرگتر؛ فکرهای منفی و مثبت نیز هر دو اینگونه هستند
باید دقت داشته باشی که تا کجا می خواهی جلوی آنها را بگیری، در اول، در میانه و یا در آخر که با خودت برخورد کردند!؟ چه منفی و چه مثبت
همین امشب نتیجه ی این موضوع را در یک گفتگوی تلفنی دوستانه به چشم دیدم، بحث ما از تمیز نمودن دست و سطوح با الکل رسید به زکریای رازی و سپس ابو علی سینا و دستاوردهای علمی او، کتاب هایش که هنوز هم در مهمترین مراکز و دانشگاههای جهان تدریس میشود و…
مثبت اندیش بودن اینگونه است، تمرکز خود را بر روی نیمه ی پُر لیوان بگذاریم و یا نیمه ی خالی آن، در هر دو صورت حق با ما است، اما تأثیری که این دو طرز فکر بر روی فکرها و زندگی ما می گذارند از زمین تا آسمان است، یکی ما را به نور و روشنایی می برد*مثبت اندیشی- دیدن نیمه ی پر لیوان* و دیگری ما را به تاریکی و سیاهی*منفی اندیشی- دیدن نیمه ی خالی لیوان*
در هر صورت مثل تمام بخش های مختلف زندگیمان تصمیم با خودِ ماست
امیدوارم همیشه مثبت اندیش باشی و نیمه ی پُر لیوان را در زندگی ات ببینی
راستی، اولین جمله ی این مقاله را فراموش نکن: “مثبت اندیش بودن سرآغاز تمام اتفاقات خوب در دنیای هر انسان است”.
۱۳۹۹/۱/۱۵
منبع:
مأموریت+/ مقالات محمد کارگر مزرعه ملا