تیتر این مقاله میتواند یک سوال فلسفی باشد که چه علتی دارد در وجود هر یک از ما علاقهای است تا رشد و پیشرفت داشته باشیم؟؛ این تمایل، این میل، این شوق و اشتیاقِ رشد و پیشرفتِ درونی, جدا از انگیزه و امید و یا توجه به موضوعات دیگر از کجا میآید!؟
اگر به این سوال پاسخ دهیم زندگیمان کیفیت بسیار بالایی به خود میگیرد و زیستنمان معنای عمیقتری پیدا میکند
ملاصدرا در این مورد نظر قابل تأملی دارد که بسیار جالب است و اگر بخواهیم خیلی راحت آن را متوجه شویم این است که تمام هستی به سمت کامل شدن در حرکت است و در هیچ چیز ثباتی وجود ندارد و تمام موجودات به صورت طبیعی هر لحظه در حال حرکت و تغییر و تحول و نو شدن و تکامل هستند؛ یعنی هر چیزی که وجود دارد در تلاش است تا به نوعی نقصهای خود را رفع کند و به آنچه که میتواند باشد تبدیل شود و این یک چیز ذاتی و درونی است که در وجود تمام موجودات قرار دارد. آن چیزی هم که در نهاد هر موجودی وجود دارد و آن را به حرکت وا میدارد خداوند است که هر موجودی را برای رشد و مفید بودن و رسیدن به کمال آفریده است، بنابراین یک نیروی برتر هر موجودی را به سمت بهتر شدن تشویق و هدایت میکند
مثلا اگر یک دانه یا گیاه را در نظر بگیریم که مشخصتر هستند, آن دانه و یا گیاه به آن چیزی که هستند نمیتوانند بسنده کنند چون میدانند میتوانند رشد داشته باشند، مفید باشند و در نهایت به روشهای مختلف ثمرهای داشته باشند و به آنچه حد نهایی آن است تبدیل شوند. چرایی آن هم در این است که خداوند چیز بیفایدهای را در دنیا نیافریده است که فقط وجود داشته باشد, بلکه برای هر چیز مبدأ و مقصدی را تعیین نموده تا با طی کردن مسیری به آن برسد و در این مسیر به اندازه و سهم خودش مفید باشد، به همین خاطر است که به نوعی شوق و اشتیاقی در هر آفریده برای حرکت و رشد و پیشرفت وجود دارد، موضوعی که مولانا هم در این شعر منتسب به او سعی داشته به آن اشاره کند: “نیست در من جنبشی از ذاتِ من؛ اوست در من دم بدم جنبش فکن” و حافظ هم باز در این مورد ما را شگفتزده میکند و سروده است: “سیرِ سپهر و دورِ قمر را چه اختیار؟؛ در گردشند بر حَسَبِ اختیار دوست”
مخلوقات را پس از به وجود آمدن به مدار اوقاتشان تحویل داد و بین اشیاء گوناگون ارتباط و هماهنگی ایجاد کرد، ذات هر یک را اثر و طبیعتی معین داد و آن اثر را لازمهی وجود او نمود/ امام علی(ع)
وقتی این موضوع را بگذاریم در کنار وجود خودمان به این نتیجه میرسیم که دلیل اصلیِ شوق و اشتیاقِ رشد و پیشرفت داشتنمان چه چیزی است و از طرفی واقعا چه چیز باید باشد!؛ زمانی که این موضوع را متوجه شویم خواستههایی که داریم ارزشمندتر و متعالیتر میشوند، پس از جستجو در مسیر درستی قرار میگیریم تا هم به آنها برسیم و هم فرصت زندگی و استفاده از نعمتهایی که برای انسان آفریده شدهاند را از دست ندهیم و به درستی از آنها بهرهمند شویم*دورِ فلک درنگ ندارد شتاب کن/ حافظ* و از طرفی مفید باشیم و تا حد ممکن کامل شویم و در نهایت دست پُر به مقصد نهاییمان برسیم
اینجا به اوج نظریه فلسفیِ ملاصدرا پی میبریم که برای مثال حتی همان جستجو برای داشتن انگیزه و امید که راهکارهای خودشان را هم دارند از آن شوق و اشتیاقِ رشد و پیشرفتِ درونیِ نهادینه شده در ما سرچشمه میگیرد و این واقعا بینظیر است که توانسته به این موضوع پی ببرد و نام آن را گذاشته است “حرکت جوهری”
با شناخت این موضوع جهان هستی را بدون آفریننده و سمت و سویی مشخص در نظر نمیگیریم و با آن همسو و هماهنگ میشویم و در مسیر درستی قرار خواهیم گرفت تا به بهترین شکل زندگی و روزهایمان را بگذرانیم چون متوجه میشویم خداوند هر موجودی را برای مفید بودن و رشد و رسیدن به کمال آفریده است. وقتی این موضوع را بدانیم روی پندار و گفتار و کردارمان در ابعاد مختلف زندگی*شخصی، خانوادگی، کاری و اجتماعی* خیلی تأثیر میگذارد و در نهایت باعث رشد و پیشرفت عمیق درونیمان میشود که بخشی از آن در دنیای بیرونی دیده خواهد شد، از طرفی بدون این شناخت نیز از مسیر اصلیمان دور میشویم
کسی که بدون آگاهی و بینش عمل کند مانند کسی است که بیراهه حرکت میکند, هرچه سریعتر برود از راه اصلی دورتر میشود/ امام رضا(ع)
شاید یکی از دلایل مهمی که برخی نمیدانند چگونه زندگیشان را بگذرانند، احساس پوچی و سرگردانی میکنند و در مسیرهای اشتباه مختلفی قرار میگیرند که هیچکدام رضایت آنها را در بلندمدت جلب نمیکند و باعث ضرر و زیانهای مختلف به آنها میشود همین باشد که قطعا اینگونه است, چون اگر مبدأ و مقصد به خوبی و با دلایل منطقی توضیح داده شوند و مسیر عبور هم به زیبایی مشخص شود چون با فطرت انسان سازگار است هر فردی علاقهمند خواهد شد تا در آن قرار بگیرد و آن را برای همیشه ادامه دهد، اینگونه میتواند به بهترین شکل زندگیاش را با شوق و اشتیاقِ بهتر و بیشتر و اصیلتری, به زبان عرفا با این کشش و جذبهی الهی که در این مسیر پیدا میکند بگذراند و از طرفی چون با جهان هستی همسو و هماهنگ میشود سلامتتر خواهد بود و به نتایج درخشان جدیدتر و بهتری میرسد. دلیل اینکه همیشه میتوان به نتایج جدید رسید نیز این است که جهان هستی مدام در حال نو شدن است و هر چیز رو به تکامل و بهتر شدن میباشد، به همین خاطر است که هر چند وقت یک بار علوم و محصولات*کالا یا خدمات* جدیدتر و بهتری در زمینههای مختلف به وجود میآیند
اگر بخواهیم خود ملاصدرا را مثال بزنیم, به صورت خلاصه او علاقهی زیادی به فلسفه و عرفان داشت، با این موضوعات به خوبی آشنا شد، در مسیر خودش و همراهانش قرار گرفت، مسیر منحصربهفردش را پیدا کرد و به تألیف و تأسیس مکتب فلسفی روی آورد و نام آن را حکمت متعالیه گذاشت و برای همیشه مشغول انجام آن شد؛ در نهایت با توجه به آموزههای الهی و دینی و بررسی آثار گذشتگان و هم دورههایش آثار مختلف جدیدتری را ابداع کرد که مهمترین و جامعترین اثر او اسفار اربعه میباشد که بسیار تأثیرگذار بوده است
یک کارآفرین نیز در زمینهی کاری خودش دانسته یا ندانسته همین مسیر را طی میکند، یعنی به علاقهمندیاش توجه میکند، با کسب دانش و علم و تجربه به خوبی با زمینهی کاریاش آشنا میشود، با تحقیق و پژوهش و توجه به موارد دیگر محصول یا محصولات جدیدتری را تولید میکند که باعث رفع نیاز میشود
یا یک دانشمند و یا شاعر و هنرمند هم همینطور و هر فرد دیگری به هر شغلی که علاقه دارد، و اینگونه مرزهای دانش و علم مدام گسترش پیدا میکنند و رشد و پیشرفت در زمینههای مختلف انجام میشود
همینطور شهدا نیز با طی کردن مسیرشان و تلاشهای خستگیناپذیری که داشتهاند به این جایگاه رسیدهاند و کارهای بسیار ارزشمندی انجام دادهاند، مانند رئیس جمهور شهید و همراهانشان که با خدماتی که انجام دادند برای بسیاری محبوبیت پیدا کردند و برای همیشه در یادها ماندند و الگویی تازه شدند برای زمان حال و آینده که راهشان با مقاومت و پایداری بیشتری ادامه خواهد داشت
به همین خاطر آنچه دلیل اصلی شوق و اشتیاق داشتن میباشد خالق هستی است تا همهی موجودات رشد و پیشرفت داشته باشند و به بهترین شکل زندگیشان را بگذرانند و به اندازهای که میتوانند مفید باشند و از طرفی جهان هستی مدام در حال نو شدن و بهتر شدن میباشد، همانطور که در آیه ۱۰۶ سوره بقره نیز به نوعی به این موضوع اشاره شده است: “هر آیهای را که بر پایه مصلحت یا اقتضای زمان از میان برداریم یا به تأخیر اندازیم بهتر از آن یا مانندش را میآوریم”
وقتی به این موارد توجه داشته باشیم هر کجای این سیاره و در هر طبقهی اجتماعی که هستیم زندگیمان کیفیت بالایی به خود میگیرد و زیستنمان معنای عمیقتری پیدا میکند، در نتیجه میتوانیم تصمیمهای بهتری بگیریم و به شایستهترین شکل ممکن روزهایمان را بگذرانیم
اینگونه به اهمیت فلسفه نیز پی میبریم که مثل موضوعات دیگر چقدر مفید است و اگر به خوبی آموخته شود با کمی تأمل در موضوعات اصلی آن, چیز آنچنان پیچیدهای ندارد بلکه پیچیدگیها را حل میکند و کنار میگذارد و بینش عمیقی را از هستی در اختیارمان قرار میدهد و ما را به اصلیترین موضوعات میرساند که شناخت و آشنایی با آنها برای زندگی روزمرهیمان در این عصر بسیار مفید است.
۱۴۰۳/۳/۴
منبع:
مأموریت+/ مقالات محمد کارگر مزرعه ملا
لینکهای مرتبط و مفید:
بیان چگونگی آفرینش موجودات و وظیفهای که در عالم دارند در کلام امام علی(ع)
حرکت حبّی و حرکت جوهری از زبان دکتر غلامحسین ابراهیمی دینانی