هر فردی سرنوشتی داشته و دارد و سالهای عمر خود را به شکلی گذرانده است، در این بین افراد موفق و تأثیرگذار چون کارهای ارزشمندی انجام دادهاند سرگذشت آنها بیشتر به چشم میآید چرا که توانستهاند بر محیط پیرامون خود اثر بگذارند و کارهای ارزشمندی را انجام دهند، چه آنها مخترع باشند، چه دانشمند، چه کارآفرین و ورزشکار و هنرمند و عالم دین و…
مطالعه و یا انواع محتوای دیگر*پادکست و ویدیو* از آنها را دنبال نمودن فواید بسیار زیادی برای هر یک از ما دارد که قابل چشمپوشی نیست
اگر سرگذشت افراد موفق و تأثیرگذار را بدانیم:
مراحل مختلف زندگی آنها را مرور میکنیم و متوجه میشویم چگونه خود را رشد دادهاند
اتفاقات مهم زندگی آنها را متوجه میشویم
متوجه میشویم نقطههای عطف زندگی آنها چه بوده و چطور در مسیر منحصربهفرد خودشان قرار گرفتهاند
متوجه میشویم چگونه مسیر شغلی خود را طی کردهاند و آن را رشد و توسعه دادهاند
اگر اشتباهات و شکستهایی داشتهاند آنها را متوجه میشویم تا آنها را تکرار نکنیم
نوع برخورد آنها با دشواریهای مختلف و دوران زندگیشان را متوجه میشویم
متوجه میشویم در زندگی همه, حتی افراد موفق و تأثیرگذار فراز و نشیبهای مختلفی وجود داشته است و چگونه آنها را مدیریت کردهاند
با خلق و خو و روحیات و علاقهمندیهای آنها آشنا میشویم
با افراد تأثیرگذار در دورههای مختلف زندگی آنها آشنا میشویم
با راز و رمزها و عوامل مختلف موفقیت آنها آشنا میشویم
با بررسی آنها به مرور زمان به الگوهایی تکرارپذیر میرسیم
وقایع تاریخی دوران آنها را مرور میکنیم و متوجه میشویم تاریخ به شکلهای مختلف تکرار میشود
باعث ایجاد امید و انگیزه و اعتمادبهنفس در ما میشوند
میتوانیم راه آنها را ادامه دهیم و کارهای آنها را تکمیلتر نماییم
در نتیجه به بینش عمیقی میرسیم، درسهای زیادی از آنها میگیریم که بسیار آموزنده هستند و عملکرد بسیار بهتری در زندگی خواهیم داشت
هیچکدام از ما نمیتوانیم سرگذشت تمام افراد موفق و تأثیرگذار دنیا را مرور کنیم چون تعداد آنها بسیار زیاد میباشد. بهترین کار این است که در حوزهی کاری خود و زمینهای که در آن فعالیت میکنیم و یا به آن علاقهمند هستیم و یا مشغول تحصیل میباشیم این کار را انجام دهیم؛ آنها جدا از مواردی که در بالا به آنها اشاره شد الهامبخش ما خواهند بود تا مسیر خود را در شغلمان به بهترین شکل ادامه دهیم و حتی به نتایج جدیدتری دست پیدا کنیم و از طرفی چرخ را دوباره اختراع نکنیم, بلکه آن را بهبود دهیم
چطور افراد موفق در حوزهی کاری و زمینهی فعالیت مورد علاقهمان را پیدا کنیم؟
آسانترین راه گوگل است. برای مثال افراد موفق در حوزهی کارآفرینی در زمینهی خوراکی، پوشاک و… افراد موفق در حوزهی شعر در زمینهی شعر نو و… افراد موفق در حوزهی …. در زمینهی ….
پس از جستجو، گوگل گزینههای زیادی به ما میدهد که متن، ویدیو، کتاب, سه مورد مهم از آنها در نتایج جستجو میباشد که میتوانیم آنها را دنبال کنیم
بنابراین راهکار بالا میتواند به ما کمک کند افراد موفق و تأثیرگذار در حوزهی کاری و زمینهی فعالیت مورد علاقهی خود را پیدا کنیم و محتوای مرتبط با آنها را دنبال نماییم که در مسیر شغلیمان بسیار مفید میباشند، اینگونه نیاز نیست سرگذشت تمام افراد موفق و تأثیرگذار دنیا را مرور کنیم
البته استثنایی وجود دارد که اگر همه از آنها آگاهی داشته باشیم برایمان مفید میباشد، سرگذشت افراد سرشناس در کشور و دین، این دو را اگر همه بدانیم در ابعاد مختلف زندگیمان*شخصی، خانوادگی، کاری و اجتماعی* کمک زیادی به ما میکنند تا در هیاهوهای عصری که در آن هستیم گم نشویم و مسیر زندگی خود را به درستی طی کنیم
جدا از مخترعان، دانشمندان، کارآفرینان و ورزشکاران و هنرمندان, چند مثال از مناسبتهای تقویمی هفتهای که گذشت را به صورت خیلی خلاصه مرور میکنیم
روز تجلیل از اسرا و مفقودین: اسرا و مفقودین هشت سال دفاع مقدس قطعا سرگذشت هیجانانگیزی را پشت سر گذاشتهاند، آنها که همهی هم و غمشان دفاع از کشور و دین بوده است و مقداری از ایام عمر خود را به دور از خانواده و در اسارت به سر بردند. آنها مانند کاروان اسیران کربلا به اسارت گرفته شدند و رنج و شکنجههای زیادی را تحمل کردند. به احترام اسیران جنگ تحمیلی و مفقودان آن، روز یازدهم محرم هر سال که همزمان با اسارت اهلبیت پیامبر(ص) می باشد روز تجلیل از اسرا و مفقودان نامگذاری شده است. ستاد تفحص شهدای کشور در زمانی تعداد شهدای مفقود و گمنام را بیش از ۷ هزار شهید عنوان نمود که با جستجوی فراوان گاهی تعدادی از آنها پیدا میشود و پیکر پاکشان هر چند وقت یکبار به شهرهای مختلف آورده میشود که برخی نام و نشانی دارند و برخی گمنام هستند. همچنین از آغاز دفاع مقدس تاکنون بیش از ۴۰ هزار شهید در جستجوها پیدا شده و به استانهای مختلف کشور بازگشتهاند که از این تعداد بیش از ۹ هزار شهید به عنوان شهید گمنام بودهاند
ورود اسیران کربلا به کوفه: “اسیران کربلا بازماندگان واقعهی کربلا همچون امام سجاد(ع) و حضرت زینب(س) بودند که به اسارت لشکر عمر بن سعد درآمدند. آنها به دستور عمر بن سعد, شب یازدهم محرم در کربلا نگه داشته شدند و بعد از ظهر روز یازدهم به کوفه نزد عبیدالله بن زیاد, برده شدند. سپس ابن زیاد, اسیران را بر روی محملهایی بدون پرده و پوشش و با همراهی گروهی از جمله شمر و طارق بن مُحَفِّز به دربار یزید بن معاویه در شام فرستاد؛ در این مسیر او دست و پای برخی همچون امام سجاد(ع) را غل و زنجیر کرد“
شهادت امام زینالعابدین(ع): “امام سجاد(ع) ملقب به زینالعابدین و سجاد، فرزند امام حسین(ع) هستند که چهارمین امام شیعیان میباشند که پس از عمری تلاش مسموم و به شهادت رسیدند. مجموعهای از دعاها و مناجات حضرت در کتاب صحیفه سجادیه گرد آمده است. ایشان در واقعهی کربلا حضور داشت ولی به علت بیماری سخت و درخواست امام حسین(ع) در نبرد کربلا شرکت نکردند. وقتی امام سجاد(ع) متوجه شد تمام مردان کاروان کربلا شهید شدهاند میخواست به میدان برود اما امام حسین(ع) به ایشان گفت: فرزندم, تو پاکترین ذریّه و برترین عترت منى و تو جانشین من بر این بانوان و کودکانى. آنان غریب و بىکساند که تنهایى و یتیمى و سرزنش دشمنان و سختىهاى دوران آنان را فرا گرفته است. هرگاه که ناله سر دادند آنان را آرام کن و چون هراسان شدند مونسشان باش و با سخنان نرم و نیکو خاطرشان را تسلّى بخش چرا که کسى از مردانشان جز تو نمانده است تا مونسشان باشد و غمهایشان را به او بگویند. بگذار آنان تو را ببویند و تو آنان را ببویى و آنان بر تو گریه کنند و تو بر آنان. آنگاه امام حسین(ع) دست فرزند خود را گرفت و با صداى رسا فرمود: اى زینب، اى امّ کلثوم، اى سکینه، اى رقیّه و اى فاطمه، سخنم را بشنوید و بدانید که این فرزندم جانشین من بر شماست و او امامى است که پیروى از او واجب است. سپس به فرزندش فرمود: فرزندم, سلامم را به شیعیانم برسان و به آنها بگو پدرم غریبانه به شهادت رسید پس بر او اشک بریزید. در نتیجه لشکر عمر بن سعد پس از شهادت امام حسین(ع) ایشان را همراه با اسیران کربلا به کوفه و شام بردند“. خطبهی امام سجاد(ع) در کوفه و در طی مسیر باعث آگاهی مردم از آنچه پیش آمده بود شد
روز بزرگداشت شیخ شهابالدین سهروردی: “شهابالدین یحیی بن حبش سهروردی، معروف به شهابالدین سهروردی و شیخ اشراق، از فیلسوفان نامدار و برجستهترین چهرههای حکمت اسلامی و فرهنگ ایران در قرن ششم هجری قمری بود. از سهروردی تألیفاتی در زمینههای فلسفی، عرفانی و ترجمهها و تفسیر قرآن و شرح احادیث باقی مانده است؛ مهمترین اثرش کتاب حِکْمَه الْاِشْراق است. او با فخر رازی همدرس بود و با افکار و آرای شیخ الرئیس- ابنسینا که در آن زمان در کمال شهرت بود آشنایی کامل یافت“. دربارهی سهروردی گفتهاند همانطور که فردوسی زندهکنندهی زبان فارسی است, او نیز احیاکنندهی فکر و حکمت ایران پیش از اسلام در دوران اسلامی بود. جریان فلسفی حکمت اشراق که سهروردی پایهگذار آن بوده بر اشراق و شهود و ذوق مبتنی بوده است. او با بهرهگیری از آثار حکمای ایران باستان و تطبیق آنها با افکار افلاطون و رواقیان و نوافلاطونیان, مکتب جدیدی را به نام مکتب اشراقی پیریزی کرد که بیشتر صبغهی افلاطونی داشت. سهروردی از فلسفهی ارسطو روی برتافت و فلسفهای نو آورد. گفته شده او نمایندهی افلاطون در فلسفهی اسلامی است. سهروردی را عارف بزرگی میدانند که منطق و فلسفه و حکمت را با عرفان آشتی داد و سلوک فلسفی را بخشی از سیر و سلوک سالک میدانست که از دقیقترین موارد تعالی فکری و معنوی او به شمار میآید. او وارث عرفان ایرانیست که تعالیم خود را از بزرگمهر، جاماسب، زرتشت و فرشادشیر میداند. گفته شده سهروردی فلسفه نور و ظلمت را از ایران باستان به فرهنگ اسلامی منتقل نموده است“. همچنین گفته شده: “سهروردی برای حمایت از فلسفه رسالتی را آغاز کرد که طی آن کوشید تا میان فلسفه و عرفان و قرآن تا سر حد توان هماهنگی ایجاد کند و اگر پس از وی صدر المتألهین ملاصدرا سخن از اتحاد قرآن و عرفان و برهان به میان میآورد به واقع میتوان طراح و معمار اصلی این اندیشه را شیخ اشراق دانست”. “در فلسفه ارسطویی و مشاء بیشتر بر استدلال و برهان تأکید میشود در حالی که در فلسفه افلاطونی و فلسفه اشراق علاوه بر استدلال, کشف و شهود نیز راه دارد. در روش اشراقی برای تحقیق در مسائل فلسفی و مخصوصاً حکمت الهی تنها استدلال و تفکرات عقلی کافی نیست, سلوک قلبی و مجاهدات نفس و تصفیه آن نیز برای کشف حقایق ضروری و لازم است”
شهادت آیتالله شیخ فضلالله نوری: آیتالله شیخ فضلالله نوری از مجتهدان و علمای شیعه در تهران و از پیشروان جنبش مشروطه مشروعه در ایران بود. او از جمله علمایی بود که در امر سیاست ورود پیدا کرد و حمایت از نهضت عدالتخانه، مقابله با روشنفکران غربزده و فراماسونها در تهیه و تصویب قانون اساسی منهای دین و شریعت، مخالفت با کیفیت حکومت مشروطه و رهبری مشروطه مشروعه از جمله اقدامات اجتماعی و سیاسی شیخ فضلالله بود. فضلالله نوری دارای آثار علمی ارزندهای است که برخی را تألیف نموده و بر بعضی کتابها شرح و توضیح نوشته است. او علاوه بر علوم اسلامی از دانشهای دیگر هم اطلاع داشت و به مسائل جامعه و مقتضیات زمان آگاه بود. یکی از کسانی که ایشان را ملاقات کرده بود مینویسد: “مراتب علمی شیخ را هیچکس از دوست و دشمن منکر نبود و لکن گمان میکردند که فقط معلومات او منحصر به همان فقه و اصول است؛ نگارنده در چند جلسه فهمیدم قطع نظر از جنبه فقاهت از بقیه علوم هم اطلاع کافی دارند”. یکی از مهمترین کارهای مجلس تدوین قانون اساسی بود. در مورد قانون اساسی دو دیدگاه متفاوت مطرح بود، روحانیان و در رأس آنها شیخ فضلالله خواهان قانونی بودند که بر پایه اسلام و شریعت باشد و روشنفکران غربزده و فراماسونها قانونی همسان با قوانین کشورهای غربی میخواستند و این اختلاف که ناشی از دیدگاه فکری و اعتقادی آنها بود سرآغاز تفرقه بین دستههای مبارزان شد. شیخ فضلالله که از قبل به توطئههای فراماسونها و روشنفکران غربزده پی برده بود به همراه آیتالله بهبهانی و آیتالله طباطبایی در جلسات مجلس شرکت کردند تا شاید از راه نصیحت و هدایت بتوانند از تصویب قوانین غیر اسلامی که کشور و فرهنگ و تمدن آن را به مرور زمان دو دستی تقدیم دشمن میکرد جلوگیری کنند امّا نمایندگان فراماسون به راه خویش میرفتند. آیتالله نوری با حکومت مشروطه مخالفتی نداشت، بحث او در کیفیت این نوع از حکومت در جامعهی اسلامی ایران بود، او معتقد بود که قانون اساسی و دیگر قوانین حقوقی و جزایی باید مطابق با قوانین اسلام باشد زیرا مردم ایران مسلمان و پیرو این دین هستند و به همین دلیل پیشنهاد کرد تا عنوان حکومت، مشروطه مشروعه باشد؛ وی بارها گفت: “من والله با مشروطه مخالفت ندارم، با اشخاص بیدین و فرقه ضالّه و مضلّه مخالفم که میخواهند به مذهب اسلام لطمه وارد بیاورند. روزنامهها را که لابد خواندهاید که به انبیا و اولیا توهین میکنند”. سرانجام مشروطهخواهان بعد از پیروزی بر نیروهای دولتی و فتح تهران و تشکیل حکومت، به تصفیه حساب با مخالفان مشروطه پرداخته و شیخ را در دادگاهی محاکمه کردند. قبل از اینکه ریسمان دار را به گردن وی بیندازند یکی از مشروطهخواهان برای او پیغام آورد که شما مشروطه را امضا کنید و خود را از کشتن رها سازید؛ شیخ فضلالله که درس آموختهی مکتب اسلام و امام حسین(ع) بود موافقت نکرد و گفت: “من دیشب پیامبر(ص) را در خواب دیدم و به من فرمود که فردا شب مهمان من هستی و من چنین امضایی نخواهم کرد”. بعد از چند لحظه طناب را به گردن او انداختند و چهارپایه را از زیر پایش عقب راندند و طناب را بالا کشیدند. در پای دار مشروطهطلبان شادی میکردند. شیخ فضلالله در راه حمایت از شریعت سر و جان فدا کرد“
دانستن سرگذشت زندگی افراد موفق و تأثیرگذار در حوزههای کاری و زمینههای مختلف برایمان بسیار مفید میباشد، حتی اگر در محیطی که در آن زندگی میکنیم فرد موفقی وجود نداشته باشد, دانستن سرنوشت زندگی آنها کمک زیادی به ما میکند، دنبال نمودن محتوای خوب, نبود آنها را در کنارمان برای همیشه جبران میکند تا راهنما و الهامبخشمان در مسیر زندگی باشند
امام علی(ع) در بخشی از نامه ۳۱ نهجالبلاغه خطاب به فرزند خود فرمودند: “فرزندم, درست است که من به اندازهی پیشینیان عمر نکردهام اما در کردار آنها نظر افکندم و در اخبارشان اندیشیدم و در آثارشان سیر کردم تا آنجا که گویا یکى از آنان شدهام، بلکه با مطالعهی تاریخ آنان گویا از اول تا پایان عمرشان با آنان بودهام، پس قسمتهاى روشن و شیرین زندگى آنان را از دوران تیرگى شناختم و زندگانى سودمند آنان را با دوران زیانبارش شناسایى کردم، سپس از هر چیزى مهم و ارزشمند آن را و از هر حادثهاى زیبا و شیرین آن را براى تو برگزیدم و ناشناختههاى آنان را دور کردم، پس آنگونه که پدرى مهربان نیکىها را براى فرزندش مىپسندد من نیز بر آن شدم تو را با خوبىها تربیت کنم زیرا در آغاز زندگى قرار دارى، تازه به روزگار روى آوردهاى، نیتى سالم و روحى با صفا دارى”
امام به دلیل اهمیت پند و عبرت گرفتن از سرگذشت پیشینیان، در نامههای دیگر به فرزند خود فرمودند: “براى امور واقع نشده به آنچه واقع شده است استدلال نما و با مطالعهی قضایاى تحقّق یافته, حوادث یافت نشده را پیشبینى کن زیرا امور جهان همانند یکدیگرند. از آن اشخاص نباش که موعظه سودش ندهد مگر توأم با آزار و رنج باشد زیرا انسان عاقل باید از راه آموزش و فکر پند بپذیرد”. “هر کس از وقایع گذشتگان عبرت بگیرد بینا مى شود، کسى که بصیرت و بینایى پیدا کرد مىفهمد و آنکس که فهمید عالم میشود”
بسیاری از اوقات تنها موفقیت افراد موفق و تأثیرگذار دیده میشود و از مسیری که آنها طی نمودهاند چیزی گفته نمیشود، این مورد باعث میشود وقتی در مسیر پیشرفت و رسیدن به خواستههایمان*اهداف، رویاها و آرزوها* قرار میگیریم و با چالشهایی مواجه میشویم فکر کنیم آن چالشها فقط برای ما پیش آمدهاند و میآیند در صورتی که وقتی سرگذشت افراد موفق و تأثیرگذار را به درستی و با دقت مرور کنیم متوجه میشویم همه در شرایط مختلف زندگی و در هر حوزه و زمینهی کاری به نوعی با آنها مواجه بودهاند، به همین خاطر دانستن سرگذشت افراد موفق و تأثیرگذار برای توسعهی شخصیمان خیلی موضوع مهمی است و باعث بهتر زیستن و بهبود زندگی خودمان و اعضای خانوادهیمان میشود چرا که به نوعی تجربه کسب میکنیم، تجربهای که سنگبنای موفقیتمان در مراحل مختلف زندگی خواهد بود، همانطور که امام علی(ع) به ما میگوید
بندگان خدا, این جهان نسبت به موجودین همانگونه جریان دارد که نسبت به گذشتگان جریان داشت/ بخشی از گفتار ۱۵۷ نهجالبلاغه.
۱۴۰۲/۵/۱۳
منبع:
مأموریت+/ مقالات محمد کارگر مزرعه ملا