آینده:
آینده بعدی از هستی بشر است که در فراسوی لحظهٔ “حال” گسترش مییابد و همچون اصلی در انجام اقدامات در نظر گرفته میشود. این مفهوم برخورداری از طرح، اهداف، نیات، غایات و مفاهیم را برای آدمی به همراه میآورد. آینده مدت زمانی نامحدود پس از حال حاضر است که ورود به آن به دلیل وجود زمان و قوانین فیزیک اجتناب ناپذیر است. مفهوم آینده در علوم آینده پژوهی، فیزیک، فلسفه، روانشناسی و دین کاربرد دارد. همچنین در آثار هنری و ادبی مانند داستانها و فیلمها بهکار بردهمیشود و یکی از آرزوهای بشر پیشبینی آینده میباشد.
آینده نگری:
آینده نگری یا آینده پژوهی شامل مجموعهٔ تلاشهایی است که با جستجوی منابع، الگوها و عوامل تغییر یا ثبات، به تجسّم آیندههای بالقوّه و برنامهریزی برای آنها میپردازد. آیندهپژوهی بازتاب دهندهٔ چگونگی زایش واقعیّت “فردا” از دل تغییر امروز است. آینده نگری تقریباً معادل لفظ تدبیر است. تدبیر به معنای بررسی کردن عواقب کارها و مصالح را سنجیدن و بر طبق آن عمل کردن است. آینده نگری یعنی گسترش افق دید خود و دیدن پشت پرده مسائل و همچنین زمانی که شخص در آن است یعنی در زمان حال، آینده را دیدن که نتیجه آن، چاره اندیشی برای رخدادهای احتمالی است.
موضوعات آیندهپژوهی دربرگیرندهٔ گونههای ممکن، محتمل و دلخواه برای دگرگونی از حال به آینده هستند.
حوزه آینده پژوهی حوزه پژوهشی پیچیده، پُر دامنه و جهانگستری است که مسائل و مباحث پیش رو در آینده را کانون توجه و تمرکز اصلی خود قرار میدهد.
ضرورت آینده نگری:
امروزه تغییرات با آهنگی پُرشتاب تر رخ میدهند. تغییرات فناوری و به دنبال آن تغییر در دیگر جنبههای زندگی، افزایش روزافزون وابستگی متقابل کشورها و ملل، تمرکززدایی جوامع و نهادهای موجود که به دلیل گسترش فناوری اطلاعات، شتاب بیشتری یافتهاست، تمایل روزافزون به جهانیشدن به همراه حفظ ویژگیهای ملی، قومی و فرهنگی و بسیاری عوامل دیگر، لزوم درک بهتر از “تغییرات” و “آینده” را برای دولتها، کسب وکارها، سازمانها و مردم ایجاب میکند.
آینده اساساً دارای عدم قطعیّت است. با این همه آثار و رگههایی از اطلاعات و واقعیتها که ریشه در گذشته و اکنون دارند، میتوانند رهنمون ما به آینده باشند. ادامهٔ “تصمیم گیری صرفاً چندین آینده محتمل بر اساس تجارب گذشته”، غفلت از رصد تغییرات آتی را در پی خواهد داشت و با تلخکامی روبرو خواهد شد.
عدم قطعیت نهفته در آینده برای برخی، توجیه کنندهٔ نداشتن دور اندیشی آنان است و برای عدّهای دیگر منبعی گرانب ها از فرصتها.
تاریخچهٔ آیندهپژوهی:
اشتیاق بشر برای دانستن دربارهٔ آینده از عهد باستان وجود داشتهاست. پیشگویان و کاهنها نمونههایی از کسانی هستند که در گذشته تلاش داشتند به نحوی به این اشتیاق در نزد خاص و عام پاسخ دهند.
نخستین نشانههای جدی تر توجه بشر به آینده در عصر روشنگری دیده میشود، دورانی که بشر باور داشت که علوم برای هر چیزی راه حلی خواهند یافت. قوانین نیوتن در مورد حرکت، درک و تحلیل بسیاری ازپدیدهها را ممکن ساخته بود. در اثر رشد شتابان علوم در این دوره، اندیشمندان عصر روشنگری واقعاً به این نتیجه رسیده بودند که تنها زمان میخواهد تا همه قوانین و قواعد جامعه و محیط پیرامون بشر معلوم و آشکار شود.
در همین دوران، بر خلاف گذشته که بیشتر اندیشمندان، افقهای کاملاً روشنی از آینده “آرمانشهر”، تصویر میکردند، تجسمهای تیره تری از آینده نیز موجودیت یافت. آثار اندیشمندانی چون “اچ جی ول، جورج اورول و آلدوس هاکسلی” از جمله چنین اندیشههایی محسوب میشود و با چنین نمونههایی است که کلاً آینده پژوهی راه خود را به ادبیات باز میکند. کامیابی خیره کننده رمانهای “ژول ورن” و پا گرفتن سبک علمی تخیلی در ادبیات، در ادامه همین راه رخ میدهد.
برگزاری نمایشگاهی در سال ۱۸۹۳ که در آن اختراعات و نوآوری های شگفت انگیزی نظیر تلفن، لامپ برق و کینتوسکوپ “اولین دوربین فیلمبرداری” معرفی شد، باعث هیجان عمومی گردید. در همان روزها یک نشریه مطرح، فراخوانی از ۷۴ شخصیت برجسته آن روزگاراعلام میکند و از آنان میخواهد که در مورد سدهٔ پیش رو پیش بینیهایی بعمل آورند. بعدها معلوم شد که پیش بینیهای آنان تا حد زیادی خوش بینانه بوده و در ضمن، تقریباً هیچ یک از رخدادهای مهم قرن بیستم نظیر اختراع خودرو، رادیو و تلویزیون، بروز دو جنگ جهانی، کشف انرژی اتمی، پرواز به فضا و البته ظهور رایانه در فهرست آینده نگاری آنان یافت نمیشد.
نخستین فعالیت آینده پژوهی در قالب یک بررسی علمی در سال های ۱۹۳۰ تا ۱۹۳۳ توسط گروهی از پژوهشگران و با سرپرستی “ویلیام اف آگبرن” در زمینه جامعهشناسی که علم نوپایی شناخته میشد، در آمریکا انجام گردید. این گروه برای نخستین بار روش شناسی علمی همچون برون یابی و بررسیهای علمی را در مورد روندهای اجتماعی روز آمریکا به انجام رسانده و ضمن انتشار اولین کاتالوگ روندها در آن کشور، موفق به آینده بینیهای مهمی از جمله افزایش نرخ مهاجرت و ازدیاد طلاق شدند. همچنین بلافاصله پس از جنگ جهانی دوم، و به دنبال تجزیه و تحلیل فناوری های مورد استفاده در آلمان و ژاپن، شیوههای نوینی برای آینده پژوهی ابداع شد و در نتیجه آن دستاوردهای مهم فناوری در دهههای ۱۹۵۰ و ۱۹۶۰ شامل رادار، موشکهای بالیستیک قاره پیما و حمل و نقل هوایی از قبل پیش بینی شد.
در دوران جنگ سرد و مسابقه جنگ افزارهای هستهای، دغدغه مهم دست اندرکاران نظامی، پیش بینی زنجیره رخدادهایی بود که پس از یک رویارویی احتمالی هستهای میتوانست اتفاق بیفتد. از همین رو، نخستین بازی های جنگی پدید آمد. این ها شبیه سازی هایی از یک رویارویی هستهای بودند که احتمالات مختلف را بررسی و موشکافی میکردند. شکل کاملتر این مدلها، موجب بوجود آمدن سناریو شدند که امروزه یکی از مهمترین ابزارهای آینده پژوهی محسوب میشود. با کمک این سناریوها، زنجیره رویدادهای متصور در یک زمان بسیار کوتاه پس از آغاز یک جنگ هستهای، قابل پندارش ومدلسازی بوده و در نتیجه میتوان واکنش ها و چگونگی بدست آوردن آمادگیهای لازم برای روبرو شدن با چنین جنگی را تدوین نمود. این همانند همان نقشی است که سناریو بهعنوان یک ابزار در آینده پژوهی فعلی بازی میکند.
عامل دیگری که باعث رشد آینده پژوهی شد، دگرگونی در طراحی و ساخت جنگ افزارها بود. در سال های جنگ دوم جهانی، تانکها، هواپیماها و کشتی ها در مدت زمان نسبتاً کوتاهی طراحی، تکمیل و ساخته میشدند. اما بعدها با پیچیده ترشدن انواع جنگ افزارها “موشکهای قاره پیما، زیر دریاییهای هستهای و…”، کار برنامه ریزان صنایع جنگی دشوار شد بدین معنا که مدت درازی مثلاً ده سال از آغاز طراحی تا ساخته شدن نخستین نمونه محصول بطول میانجامید. در نتیجه فناوری بکارگرفته شده در آغاز طراحی، در طول پیشرفت پروژه دچار تغییرات بنیادین شده و اغلب در برهه ساخت نمونه نخستین، از رده خارج محسوب میشد.
درسال ۱۹۶۴ نیاز به پیش بینی فناوری، منجر به انجام یکی از مشهورترین ارزیابیها با استفاده از روش دلفی گردید. در چارچوب حمایتهای “بنیاد رند”، خبرگان فناوریهای مختلف طی یک پروژه مشترک مأمور شدند که فناوری های نوظهور در یکصد سال آینده را پیش بینی نمایند. بررسی آنان شش مقوله “دگرگونیهای پُراهمیت علمی”، “مهار جمعیت”، “اتوماسیون”، “پیشرفت در زمینه دانش هوا فضا”، “جلوگیری از جنگ” و “سامانههای جنگی” را شامل میشد. این روش از افراد میخواست که ضمن ارایه ارزیابی خود، پراکندگی پاسخهای سایر خبرگان را نیز در نظر گرفته و پس از بحث در مورد تفاوتها، نهایتاً ارزیابیهای بازنگری شده خود را ارایه کنند. نتایج این روش بطرز شگفت انگیزی در پیش بینی ظهور فناوریهای دهههای پسین، دقیق بود.
آینده پژوهی در مقام یک فعالیت عمومی از دهه شصت آغاز شد. “برتراند دوژوئنل” نخستین پژوهش نظری در مورد آینده را بنام “هنر گمان” نوشت. او در این زمینه با اشاره به این که “هیچ واقعیتی در مورد آینده وجود ندارد”، نتیجه گرفت که یافتن مدارک و استنتاجات برای آینده، نیازمند روشهایی غیر متداول میباشد.
هوشیاری نسبت به زمینههای آینده پژوهی از همین زمان آغاز شد. “هاریسون براون” در کتاب خود بنام “چالش پیش روی آینده بشر” در سال ۱۹۵۴ بسیاری از مسائل بومشناسی و مسائل مربوط به توسعه را که انسان در حال حاضر با آن روبروست، پیش بینی کرد. “راشل کارسون” با نوشتن کتاب “بهار خاموش” که در سال ۱۹۶۲ منتشر شد، با تصویر کردن دنیایی بدون سینه سرخ “نوعی پرنده”، آغازگر جنبش زیست محیطی بود. واکاوی مسائل مربوط به آینده در کتاب “بمب جمعیت” اثر “پاول ارلیش” و نیز کتاب “محدودیتهای رشد” به نقطه اوج میرسد. انتشار این آثار و پیش بینی فروپاشی جامعه صنعتی دنیای آن زمان را دچار شوک روحی نمود. بعدها، رویدادهایی نظیر ترور “برادران کندی” و ” مارتین لوترکینگ”، جنگ ویتنام، بحران نفتی و رسوایی واتر گیت نشان داد که آینده پژوهان در پیش بینی این موضوع درست عمل کردهاند.
آینده پژوهان مثبت اندیش نیز در دهه ۶۰ بسختی مشغول بودند. “دانیل بل” جامعهشناس برای نخستین بار اصطلاح “جامعه فرا صنعتی” را در کتابی به همین نام بکار برد. بل سرآغاز تعداد زیادی از آینده پژوهان نظیر “مارشال مک لوان، آلوین تافلر و جان نیسبیت”، بود که آینده مورد پیش بینی آنها گرچه کمی دیر محقق شد ولی دنیا دیدارگر تحولات بنیادین در زمینه ارتباطات و کسب و کار از طریق ظهور “رایانههای شخصی” در دهه ۸۰ و ظهور اینترنت در دهه ۹۰ بود.
باز این دهه ۶۰ بود که در آن آینده پژوهی به عنوان یکی از رشتههای نوین دانش پایه ریزی شد. نخستین دوره آموزشی آینده پژوهی در سال ۱۹۶۳ توسط “جیم دیتور” در “بنیاد پلی تکنیک ویرجینیا” تدریس شد. کوتاه مدتی پس از آن “وندل بل” سری دورههای آموزشی خود در “دانشگاه ییل” را آغاز نمود. پس از انتقال دیتور به گروه علوم سیاسی دانشگاه هاوایی، وی دورههای آینده پژوهی متمرکزی در آن دانشگاه برای دانشجویان دورههای فوق لیسانس و دکترا ایجاد نمود. در سال ۱۹۷۴ نخستین دوره تخصصی فوق لیسانس برای آینده پژوهی در”دانشگاه هوستون” توسط “جیب فاولز” و “کریس دید” بر پا شد. بعدها مشابه این دوره در دانشگاههای ماساچوست، آکرون، مینه سوتا، یو اس سی و دانشگاه ایالتی پورتلند نیز دایر شد. “شوربختانه هم اکنون بجز دانشگاههای هاوایی و هوستون بقیه دورهها تعطیل شدهاند.”
دو سازمان پُراعتبار آینده پژوهی جهان یعنی “انجمن آینده دنیا” و همچنین “فدراسیون جهانی آینده پژوهی”، در همین دوران به ترتیب در سال های ۱۹۶۷ در آمریکا و ۱۹۷۳ در پاریس تأسیس شدند. WFS افزون بر عضو گیری بیش از ۴۰۰۰۰ نفر تا کنون، تنها در آغاز دهه ۸۰ متجاوز از ۵۰۰۰ نفر را در همایش های گوناگون آینده پژوهی حاضر کرده و نیز موفق به انتشار مجله نامدار “آینده پژوه” گردید. از طرف دیگر WFSF که نسبت به WFS سازمان جهانی تری محسوب میشود، آینده پژوهان سرتاسر گیتی را در یک انجمن حرفهای گرد هم آوردهاست. همچنین در دهه ۸۰ “انتشارات السویر” مجله معروف “آینده هاً” را بنا گذاشت که هم اکنون معتبرترین نشریه آموزشی و فکری در زمینه آینده پژوهی محسوب میشود. بعدها در آغاز دهه ۹۰، فصلنامهٔ معتبر تحقیق در مورد آینده هاً توسط WFS و نشریه “آینده نگاری” توسط “انتشارات کمفورد” به نشریات مربوط به آینده پژوهی اضافه شدند.
در حال حاضر آینده پژوهی از پهنه گسترده تری نسبت به دوران طلایی ۱۹۶۰ و اوایل ۱۹۷۰ برخوردار است. دنیای امروز نسبت به آن سال ها آمادگی و صراحت بیشتری برای در نظر گرفتن آینده دارد. بر خلاف آن دوران، آینده پژوهی تنها به شمار اندکی از نویسندگان و استادان محدود نمیشود بلکه دنیای کسب و کار، دولت مردان و فرهیختگان همگی در حال بیداری و درک این واقعیت هستند که برای اینکه آینده موفقی داشته باشیم باید بر روی آن تمرکز کنیم. بدین ترتیب است که برنامه ریزی راهبردی بر مبنای چشم اندازها و متکی بر سناریوها، امکان پذیر خواهد بود.
با این وجود، برنامههای آموزشی و تحصیلی در زمینه آینده پژوهی در طول سال ها بجای اینکه گسترده تر شوند، کمتر شدهاند. به جای آن دورههایی همچون هوش رقابتی و مدیریت راهبردی، بدور از وابستگیهای نظری و ایدئولوژیک آینده پژوهی از بسیاری از ابزارهای آن بهرهگیری میکنند. در پایان، خاطر نشان میشود که آینده پژوهی احتمالاً سرنوشتی نظیر سایر علوم اجتماعی خواهد داشت بدین معنی که کارکرد این علوم ضمن انگیزش علاقه اجتماع به موضوعی پُراهمیت و بهرهگیری از ابزار تکوین شده مناسب برای آن موضوع، تقریباً کاملاً آکادمیک بوده ولی از نظر کاربردی دنبال کردن این دانش به ویژه توسط کسب و کارها و بنگاههای دولتی، انجام میشود.
فایدهٔ آینده نگری:
اندیشیدن دربارهٔ آینده برای کارها و اقدامات کنونی انسان امری ضروری است. واکنش بدون اندیشیدن به آینده امکانپذیر است، اما کنش امکانپذیر نیست، چرا که عمل نیاز به پیشبینی دارد. بدین ترتیب، تصویرهای آینده “آرمانها، اهداف، مقاصد، امیدها، نگرانیها و آرزوها” پیشرانهای اقدامات فعلی ما هستند. بنابراین آینده امری است که مردم میتوانند آن را با اقدامات هدفمند خود طراحی کرده و شکل دهند. مردم برای آنکه خردمندانه عمل کنند، بایستی نسبت به پیامدهای اقدامات خود و دیگران آگاهی و شناخت کافی داشته باشند. همچنین واکنشهای دیگران و نیروهایی را که خارج از کنترل آنهاست بررسی کنند. این پیامدها تنها در آینده خود را نشان میدهد. بدین ترتیب، افراد نه تنها میکوشند امور در حال رخ دادن را بفهمند، بلکه میکوشند اموری را که شاید رخ دهد یا بالقوه امکان رخ دادن دارد و یا در شرایط خاصی در آینده اتفاق خواهد افتاد، نیز بشناسند. افراد با بهره بردن از این شناخت حدسی موقعیت کنونی خود را تشخیص داده، کارهایشان را دنبال کرده، از بستر زمان و فضای مادی و اجتماعی میگذرند.
اهمیت آینده نگری:
سرعت تغییرات آنچنان سرسامآور است که دیگر نمیتوان با روشهای سنتی با آنها کنار آمد. “اگر با تغییرات همگام نشوید، زیر چرخ عظیم تغییر خُرد خواهید شد”. امّا آیا امکانی برای آگاهی یافتن از آینده برای ما وجود دارد؟ قطعاً در مورد آینده هیچ چیز یقینی وجود ندارد و این از اصول آغازین آیندهشناسی است. اما اصل دیگری هم وجود دارد که: انسان میتواند در سرنوشت آینده تأثیرگذار باشد. در این میانه دانشی زاده میشود که کوشش میکند با پیشبینی عوامل اثرگذار در تغییرات آینده به صورتی دوگانه، هم مهار تغییرات را در دست گیرد و هم جامعه را برای این تغییرات آماده کند. آینده پژوهی فراتر از پیشبینی است و ادعای پیشگویی هم ندارد. آیندهپژوهی هنر شکل دادن به آیندهاست، به آن شکل که آینده را میخواهیم. کسانی که این دانش را در دست دارند هماکنون هم به آینده جهان به دلخواه خواستهٔ خود، شکل میدهند. میتوان کشورها و جوامعی را دید که نتوانستند خود را با تحوّلات سازگار کنند و از این جهت از هم فروپاشیدند. آنها ذات تغییر را درست نشناختند. آیندهشناسی از این منظر دانش شناخت تغییرات است. شناخت آینده از حیاتیترین علوم مورد نیاز هر انسانی است.
پیشفرضهای آینده نگری:
یکی از پیش فرضهای آیندهپژوهی اذعان به وجود گزینههای متعدّد آیندهاست:
آیندهٔ امکانپذیر: هر چیزی اعم از خوب یا بد، محتمل یا بعید، میتواند در آینده رخ دهد.
آیندههای رخ دادنی یا محتمل: آنچه به احتمال بسیار زیاد در آینده به وقوع خواهد پیوست “مبتنی بر استمرار روندهای کنونی در آینده”.
آیندههای دلخواه: آنچه بهینه ترین و دلخواه ترین رویداد آینده به شمار میرود.
هدف: محتمل ساختن آیندههای دلخواه یا ترجیح داده شده است. بدین منظور باید ازآنچه که میخواهیم بیافرینیم تصویری روشن و شفاف در ذهن داشته باشیم “به ویژه از ارزشهایی که میخواهیم بر جوامع آینده حاکم باشند”.
هدف: توجّه به آیندههای ممکنی است که علیرغم تردید در رخ دادنشان، تحقق برخی از آنها اثر بزرگی بر زندگی مردم میگذارد.
رویکردهای آینده نگری:
به حکم عقل سلیم مردم از هماکنون باید بدانند که آینده ممکن است آبستن چه پیشامدهایی باشد؛ کدام پیشامدها احتمال وقوع بیشتری دارند؛ و در میان آنها کدامیک از دلخواهینگی بیشتری برخوردار است. بر همین بنیان، سه رویکرد به مطالعهٔ آینده وجود دارد:
آیندهپژوهی واکاوانه یا تحلیلی، که گاه آیندهپژوهی اکتشافی نیز نامیده میشود؛ آیندهپژوهی تصویرپرداز؛ و آیندهپژوهی هنجاری، که گاه آیندهپژوهی مشارکتی نیز نامیده میشود.
برخی روشهای مورد استفاده در آینده نگری:
دیده بانی آینده، دلفی، واکاوی روندها، واکاوی پیشرانها، سناریو پردازی، چشم انداز سازی، نقشه راه، پس نگری، مدلسازی، شبیه سازی و ترکیبی از روشهایی که به آنها اشاره شد.
دیده بانی آینده:
دیده بانی در معنای عام عبارت است از زیر نظر داشتن یک زمینه خاص با هدف شناسایی چالشها و فرصتهای آتی موجود در آن زمینه.
دیده بانی افزون بر آینده، برای موضوعاتی که در مجاورت زمانی با پندارش های “پارادایم های” کنونی میباشند، نیز انجام میشود.
دیده بانی بویژه برای شناسایی اولیه حوزههای کلیدی جهت انجام ژرف کاوی بعدی و سناریوسازی یا تهیه نقشه راه برای آنها بسیار رویکرد سودمندی است.
دلفی:
دلفی نوعی مشاوره شامل ۲ گامه “مرحله” است. گامه یکم شامل پخش پرسشنامه با هدف جستارش دیدگاه های اولیه از طیف بزرگی از کارشناسان یک حوزهٔ خاص میشود. پاسخها گردآوری و جهت نظرسنجی دوباره برای همه شرکت کنندگان در همه پرسی پس فرستاده میشود.
دیگر پرسشی که از شرکت کنندگان همه پرسی مطرح میشود، خودارزیابی آنها از سطح صلاحیت خود برای پاسخ به پرسش ها است.
دلفی روش خوبی برای بدست آوردن یک تصویر کلی از چیزهایی است که در یک زمینه خاص از علوم در حال رخ دادن است. ارسال دوباره پرسشنامهها برای شرکت کنندگان نهایتاً باعث میشود که نوعی اجماع نظر در مورد پیش بینی آینده آن حوزه بدست آید.
لازم به یادآوری است که این روش نیاز به وقت و هزینه زیادی دارد. زیرا ممکن است دفعات رفت و برگشت این پرسشنامهها زیاد شود. در عالم کاربرد با دستیابی به درصد خاصی از اجماع و همرایی این چرخه را پایان میدهند.
روندکاوی:
روندها، الگوهای تغییر در چیزهای پُراهمیت از دید مشاهده گر هستند که در طول زمان بوقوع میپیوندند.
دیده بانی روندها: نخستین گام در آینده پژوهی، کشف روندهایی است که هم اکنون در جریان هستند.
این روش در حقیقت پیش بینی آینده از روی قرائن و شواهد تاریخی است که تغییرات یک داده در گذشته نشان میدهد.
روندکاوی بویژه برای سنجش کارایی سیاست گذاریها و نمایان ساختن مشکلات در حال ایجاد، سودمند میباشد.
کاستی عمده این روش، ساده انگاری نهفته در آن است. در عمل، پیش بینی آینده به سادگی و با تعقیب روند گذشته یک داده بندرت امکان پذیر بودهاست. این روش بیشتر برای نگاهبانی از دادههایی با تغییرات آرام همچون “اطلاعات و آمار سرشماری” مناسب است.
بهتر است این روش در مورد بررسی آینده موضوعاتی که نسبت به متغیرهای بیرونی، تغییرات فوری و سریع نشان میدهند “نظیر قیمت نفت” صرفاً بهعنوان یک بررسی مقدماتی بکار گرفته شود و از روشهای دیگر آینده پژوهی بهعنوان روش اصلی استفاده شود. یک دوره بحران “که طی آن تعداد گزینههای واکنش محدودتر خواهد بود” میتواند یک مرحله از روندهای تغییر باشد. با توجه به این موضوع، شناسایی هرچه زودتر یک روند میزان انعطاف پذیری سازمان در تعامل با مراحل مختلف روند تغییر را افزایش میدهد.
روش های عمده شناسایی روندها:
شناسایی رویدادهایی که علیرغم احتمال ناچیز وقوع، اثر بسیار شدیدی باقی میگذارند
رصد منابع اطلاعاتی
شناسایی پیشرانها
تجزیه و تحلیل پیشران ها:
برای شناسایی پیشرانهایی که روندهای آتی را شکل میدهند، از این روش بهرهگیری میشود. با این روش بویژه میتوان تعامل بین پیشرانها را مورد بررسی دقیق قرار داده و بدین طریق پیشرانهایی اصلی که شکل دهنده آینده هستند، را تشخیص داد.
از این روش میتوان بهعنوان مبنایی برای تدوین سناریوها، نقشه راه یا چشم انداز استفاده کرد.
برای سنجش کارایی سیاستهای اتخاذ شده و نیز برای پیش آگهی از مشکلات در حال ایجاد، روش خوبی است.
از چالشهای پیش روی استفاده از این روش، کمی کردن ارتباط بین پیشرانهای مختلف میباشد.
سناریوپردازی:
سناریوها تصاویری از آیندههای محتمل هستند. این تصاویر دروناً به هم وابسته هستند.
سناریوها، از اطلاعات مربوط به احتمالات و روندهای متنوع “و بعضاً واگرا”، تصاویری باورپذیر و دروناً سازگار از آینده ایجاد میکنند.
هدف از بکارگیری سناریوها، ایجاد فضایی از ممکنات است که در آن کارایی سیاستهای اتخاذ شده در برابر چالشهای موجود آینده در بوته آزمایش قرار میگیرند. سناریوها همچنین کمک میکنند که هم چالشها و هم فرصتهای بالقوه ولی غیر منتظره شناسایی شوند.
سناریوها با کشف سیستماتیک چالش ها و فرصت های پیش رو، در خدمت تدوین استراتژیها قرارمی گیرند.
سناریوها تنها حدسیات در مورد آینده نیستند. سناریو پردازی کمک میکند تا بیندیشیم چگونه در شرایط محیطی متفاوت آینده، پیروزمندانه به هدایت امور بپردازیم.
تدوین مجموعهای از چندین سناریوی متمایز و مقید کردن “عدم قطعیت لایتناهی” به یک حد و مرز، برنامه ریزی سیستماتیک برای انجام اقدامهای لازم در سازمان را ممکن میکند. معمولاً ۳ یا ۴ سناریو برای هر آینده پژوهی تهیه میشود.
چشم اندازسازی:
چشم اندازسازی، تجسم و ایجاد تصویری غنی و البته نه چندان دقیق از آینده است.
چشم انداز بر خلاف سناریو که ردپا از اکنون به آینده مشهود است، بیشتر شبیه پرش به آیندهاست و لزوماً نمیتوان نحوه تدوین چشم انداز را دید. به همین دلیل اخذ تأیید ذینفعان برای شروع کار صرفاً بر اساس چشم انداز، کاری مشکل است.
برای مثمر ثمر بودن، چشم انداز باید مقرون به واقعیات و به دور از خیال پردازی باشد.
نقشه راه:
نقشه راه، گامهایی را که باید برای نیل به یک هدف برداشت، تعیین میکند. طیف وسیعی از انواع نقشه راه وجود دارد.
به عنوان مثال یک نقشه راه مربوط به تکنولوژی معمولاً شامل ارزیابی از مقولات زیر است:
۱- پیشگام های اجتماعی
۲- پیشگام های علوم مختلف
۳- تکنولوژیها و کاربردهای آنها
نقشه راه به گمانه زنی در کشف محصولات مختلف ممکن در آینده کمک میکند و در عین حال بخشهای کلیدی از علوم مختلف که برای ایجاد این محصولات لازم است، را نیز مشخص میکند.
این روش بویژه برای تعیین فهرست اقدامهای لازم که باید برای ظهور یک فناوری جدید به انجام رسانده شود، بسیار مفید است.
پس نگری:
پس نگری با تصور آینده مطلوب شروع میشود و سپس با تعیین قدمهای لازم برای افزایش شانس رسیدن به آن آینده ادامه مییابد.
این رویکرد تنها زمانی عملی است که اهداف آینده به روشنی و به دور از هر گونه ابهام تعیین شده باشند؛ در غیر اینصورت و در جایی که تعدادی اهداف بالقوه متناقض وجود داشته باشند بکارگیری متدولوژی سناریو ارجح است.
مدل سازی:
کاربرد این روش در بررسی آینده یک سیستم و نیز جایی که درکی از عوامل موثر بر تغییرات سیستم در طول زمان، وجود دارد، میباشد.
این روش ابزار ارزشمندی جهت بررسی یک موضوع پیچیده میباشد و در آن بررسیها بیشتر بر پایه ادراکات افراد صورت میگیرد تا شواهد. در نتیجه استفاده از این روش، سنجه ها در اختیار قرار میگیرند. این سنجهها کمک میکنند تا تأثیر نسبی گزینههای مختلف ارزیابی شود ولی در اتکا به سنجههای بدست آمده از مدلها، باید محتاط بود و محدودیتهای آنها را در نظر داشت.
نکته مهم در این روش این است که برای ساختن و کالیبره کردن مدلها، لازم است دادههای خوبی در اختیار باشد.
شبیه سازی:
در این رویکرد مثل بازی های کامپیوتری، از متولیان موضوع خواسته میشود که خود را بهعنوان بازیگران یک سناریو فرض کنند و در مورد واکنشهای خود تصمیم بگیرند. بدین ترتیب این رویکرد روش خوبی برای سیاست گذاران است تا نحوه تأثیر سیاستهای فعلی خود را بر آینده، و میزان کارایی این سیاستها را در دراز مدت، شبیه سازی کنند.
شبیه سازی حتی میتواند در یک مدل کامپیوتری شکل گیرد. با کار کردن با این مدل کامپیوتری، امکان مشاهده تأثیرات تصمیمات بر مجموعهای پیچیده فراهم میشود.
شبیه سازی، روش خوبی برای مفاهمه با طیف وسیعی از مخاطبان در باره ماهیت پیچیده تصمیمات و سیاستها و ایجاد تصویر گستردهای از تأثیر اجرای این سیاستها، میباشد.
تصویر موجود در این اسلاید، صفحه نمایش یک شبیه ساز سیلاب را نشان میدهد. این مدل به کاربران اجازه میدهد تأثیرات دراز مدت تصمیمات سرمایهگذاری را بر روی ریسک سیل مشاهده کنند.
ترکیب روشهای مختلف آینده نگری:
بهترین کار، بهرهگیری از تعداد متنوعی از رویکردهای آینده پژوهی در یک پروژه است. دیاگرام موجود در این اسلاید، مثالی از چگونگی بکارگیری و ارتباط رویکردهای مختلف آینده پژوهی را با یکدیگر و ترتیب طبیعی استفاده از این تکنیکها را نشان میدهد.
یک مثال ساده برای معرفی رویکردهای مختلف آینده نگری:
تصور کنید در جایگاه مسئول ناوبری کشتی قرار دارید. هنگامی که مشغول دیده بانی افق مقابل هستید “رصد محیطی”، دو چیز نظر شما را به خود جلب میکند: یک کوه یخ و یک کشتی تدارکاتی که باید به آن بپیوندید. شما سرعتها و جهتهای محتمل کوه یخ و نیز کشتی تدارکاتی را بررسی میکنید “تجزیه و تحلیل روندها” و اطلاعات حاصله را وارد رایانه کشتی میکنید “مدل سازی”. سپس مسیر حرکت را چنان ترسیم میکنید که بجای برخورد با کوه یخ به کشتی تدارکاتی بپیوندید “نقشه راه”. در حین انجام تمام این فعالیتها رویای خوردن غذای مطبوع و دیدار با دوستان قدیمی پس از پیوستن به کشتی تدارکاتی را در سر میپرورانید “چشم انداز سازی”. متوجه میشوید که سرعتها و جهتهای کوه یخ و کشتی تدارکاتی ممکن است تغییر کند. لذا شروع به بررسی بر روی گزینههای ممکن در خصوص این تغییرات میکنید تا این اطمینان حاصل شود که بیشترین بخت برای پیوستن به کشتی تدارکاتی وجود داشته باشد “سناریو پردازی”. علیرغم تمامی این برنامه ریزیها، شما می دانید که احتمال وقوع حادثهای غیر منتظره و برخورد با کوه یخ همچنان وجود دارد. لذا از خدمه کشتی میخواهید که به تمرین تخلیه اضطراری کشتی مبادرت ورزند.”Gaming” هنگامی که آنان مشغول به تمرین هستند، شما خود را در موقعیت محتملترین وضعیت کشتی تدارکاتی فرض کرده و مراحل رسیدن به این وضعیت نهایی را ترسیم میکنید”پس نگری”.
از دیدگاه آیندهپژوهان:
”جیمز ایگلوی” آیندهشناس؛ مدیر شبکه جهانی تجارت:
اگر بخواهیم انسان خوبی باشیم، ناگزیر باید آیندهپژوه باشیم. از منظر آزادی انسان، تصور آیندههای گوناگون و سپس انتخاب میان آنها موضوع بسیار حائز اهمیتی است. عکس این مدعا هم درست است. برای اینکه آیندهپژوه خوبی باشیم، باید بخواهیم که انسان خوبی باشیم، و به عبارت دیگر، نگران رفاه و سعادت دیگران باشیم. در این راستا لازم است بصیرت افراد نسبت به آینده به دانشی فراتر از اینکه “آینده چه هست؟” و حتی فراتر از اینکه “چه میتواند باشد؟” مجهز شود. جان کلام، این بصیرت باید به احساسی از اینکه “آینده چه باید باشد؟” مسلح گردد.
”ریچارد. ای. اسلاتر”، بنیانگذار مرکز مطالعات آینده استرالیا:
در قرن بیست و یکم بایستی تفکر آیندهنگرانه رواج یافته و مورد پذیرش همگانی قرار گیرد؛ درست همانطور که تفکر دربارهٔ گذشته و حال چنین شدهاست. در غیر اینصورت مطمئناً راه دشواری را در پیش رو خواهیم داشت.
امام علی(ع) نیز در این باره فرموده اند: آنکه به استقبال آینده می رود بیناترین است و هر کسی به آینده پشت می کند سرانجام سرگردان و حیران می ماند.
منبع:
ویکی پدیا
گردآوری، تکمیل و تنظیم/ مأموریت+