وجود انسان خیلی وسیع است و می تواند هر نوع احساسی را تجربه نماید که عشق, این کلمه ی سه حرفی اعجابانگیز یکی از بهترین نوع آنهاست و عشق انواع مختلفی دارد
۱- نوعی از عشق وجود دارد که مختص به خداوند است که اگر تجربه شود حس و حال بینهایت وصفناپذیری را با آن تجربه می کنیم
۲- نوعی دیگری از عشق, عشق بی قید و شرط است که با همسویی با تمام هستی و موجودات می توان آن را تجربه نمود به عنوان اینکه همه ی آفریده های خداوند مخلوقاتی هستند که او آنها را خلق نموده است
۳- نوع دیگر آن, عشق به فردی است که در زندگیمان یک نفر است و با دو نوع عشقی که در بالا گفته شدند تفاوت دارد و این عشق نیز به عنوان شریک زندگی فقط مختص اوست
هر کدام از این سه عشق, به نوعی کُد مختص به خودشان را در وجود ما دارند که می توانیم از هر سه بهرهمند شویم و این یکی از عجایب انسان است که ما را از دیگر موجودات متفاوت می کند، اقلیم وسیع وجودمان را روشنایی می بخشد و دنیای درون و بیرونمان را جذاب می کند و ما را از داشتن یک زندگی معمولی و خشک و بیروح رهایی می بخشد
جدا از دو نوع عشق اول که اگر به آنها رسیده باشیم, همه علاقهمند هستند به یک نفر به صورت خاص و ویژه عشق بورزند تا برسند به همان تک بیت مشهور فاضل نظری, که گفته است
هر کسی در دلِ من جای خودش را دارد؛ جانشینِ تو در این سینه خداوند نشد
این نوع عشق در وجود بسیاری از افراد بزرگ وجود داشته است و اگر در زندگی ما نیز وجود داشته باشد و تداوم هم داشته باشد بینهایت ارزشمند است و نام یک عشقِ ستودنی را به خود می گیرد
یک عشق واقعی که سند داشته باشد و مانند خیلی از عشق های امروزی که عشق نیستند و تجربه ای گذرا از هیجانات زودگذر می باشند نباشد، چون عشق واژه ی مقدسی است که حرمت دارد و خداوند این جهان را با عشق و برای عشق آفریده است
تو خورشیدُ قسم دادی فقط با عشق روشن شه؛ یه کاری با زمین کردی که اینجا جای موندن شه/ فرزاد حسنی
تجربه ی یک عشقِ ستودنی آرزویی دست نیافتنی نیست بلکه با رعایت اصولی می توان به آن دست یافت حتی اگر مردان, مریخی باشند و زنان, ونوسی و تفاوت های فکری و رفتاری که طبیعی هم هستند در آنها وجود داشته باشند
درک تفاوت ها: جان گری در کتاب خود*مردان مریخی، زنان ونوسی* می نویسد “وقتی زن و مرد تفاوتهایشان را بشناسند و آنها را رعایت کنند عشق شکوفا میشود. درک تفاوت های زن و مرد مهم است، مردان به اشتباه دلشان میخواهد زنها مثل آنها فکر کنند و عمل کنند و زنها هم همینطور. اشتباه ما این است که گمان می کنیم که اگر همسرمان را دوست داریم باید با ما طوری رفتار کند که ما با کسی که دوستش داریم رفتار می کنیم. اگر هر دو طرف بتوانند درک کنند که طرف مقابل به سادگی تفسیر متفاوتی از معنای عشق ورزیدن دارد و هر فردی زبان عاشقانه ی متفاوتی دارد پس می توانند به جلو حرکت کنند. زمانی که زن و مرد تفاوت های یکدیگر را بشناسند و به آن احترام بگذارند عشق می تواند رشد کند. عشق حیرتآور است و می تواند دوام بیاورد، در صورتی که تفاوت های خود را با جنس مخالف بشناسیم
احساسات متفاوت و چگونگی ابراز محبت: معمولا زن و مرد خودشان هم نمیدانند که نیازهای احساسی متفاوتی دارند در نتیجه نمیدانند چگونه به هم ابراز محبت کنند. زن و مرد هر یک محبتی را به همسرشان دارند که خودشان دوست دارند و از نظر خودشان با تمام وجود به همسرشان عشق میورزند در صورتی که نمیدانند همسرشان نیازهای عاطفی متفاوتی دارد. مردان و زنان از لحاظ جسمی، بیولوژیکی و عاطفی تقریباً از هر لحاظ با یکدیگر متفاوت میباشند, با این حال برای اینکه بسیاری از روابط در نهایت به موفقیت برسند باید بین تفاوتها تعادل ایجاد شود؛ شما فقط باید تفاوتهای بین یکدیگر را متعادل کنید. اگر وقت بگذارید تا واقعاً شریک زندگی خود را درک کنید, این مهم می تواند کمک زیادی به او کند تا احساس دوست داشتن، ارزش و احترام نماید. به همین خاطر با اشتراکاتی که وجود دارد اما در نهایت زن و مرد متفاوت هستند و پذیرفتن و درک این موضوع بسیار مهم است”
محبت، احترام و صمیمیت دوجانبه: گفته شده “در خانه ی امام علی(ع) و حضرت فاطمه زهرا(س) نه مرد سالاری بود و نه زن سالاری بلکه در خانه ی آنها محبت سالاری بود و محبت و عشقِ زن و مرد به یکدیگر چرخ های زندگی ساده ی آن خانواده را می چرخاند. خانه ی آنها پُر از مهربانی، صفا و محبت بوده است، خانهای که هر دو نسبت به یکدیگر به گونهای بودند که امام علی(ع) فرمود: ۹ سالی که فاطمه در خانهام بود یکبار نشد که دلم را بشکند و من هم دل او را نشکستم، یکبار نشد که من را عصبانی کند و من هم او را عصبانی نکردم. در واقع در مدتی که امام علی(ع) با حضرت فاطمه(س) زندگی مشترکی داشت به قدری همدیگر را درک می کردند، با یکدیگر رابطه ی خوبی داشتند و در کنار هم خوب و با نشاط بودند که در روایت نقل شده است گاهی اوقات غذایشان را در باغ یا صحرا میخوردند و با هم شوخی داشتند و برخلاف ذهنیت برخی از ما به دلیل اینکه روضههای حضرت فاطمه(س) را بیشتر شنیده ایم ایشان در خانه بسیار با نشاط بودند به طوری که امام فرمود: هر زمانی که وارد خانه میشدم زهرا همّ و غم را از دلم بر میداشت و به من روحیه میداد. در جای دیگر نیز گفته اند: هرگاه به فاطمه مینگریستم همهی ناراحتیها و غمهایم برطرف میشد
آنچه که حریم عشق را حفظ میکند احترام است؛ امام علی(ع) و حضرت فاطمه(س) بسیار به هم احترام میگذاشتند به طوری که هر زمان امام علی(ع) میخواست حضرت فاطمه(س) را صدا بزند میفرمود: دختر رسول خدا. خَیْرِ نِسَاءِ الْأُمَّهِ- برترین زنان امت. نِعمَ العَونُ عَلى طاعَه الله- بهترین یار بر بندگی خدا. حضرت فاطمه(س) هم امام را اینطور صدا میزد: یابنالحسن. امیرالمؤمنین- امیر و فرمانده مؤمنان. خیرِ بَعْلٍ- بهترین شوهر. این مورد نشان میدهد در خانهای که بزرگترها احترام و حرمت یکدیگر را نگه دارند بچهها هم احترام و حرمت پدر و مادر را نگه میدارند و بالعکس در خانهای که بزرگترها حرمت یکدیگر را نگه ندارند بچهها هم کم پیش میآید که احترام و حرمت آنها را حفظ کنند، به همین خاطر حضرت فاطمه(س) و امام علی(ع) بسیار به یکدیگر احترام میگذاشتند و در زندگیشان محبت، صمیمیت و نشاط و شوخی هم جریان داشته است”
عشق و علاقه ی خدیجه نیز به رسول خدا(ص) که آنها مادر و پدر حضرت فاطمه(س) بودند در قبل و بعد از ازدواج به هم یک طرفه نبود بلکه محبت آنها نیز دو جانبه بوده است، این واقعیت را ابوطالب(ع) در خطبه ی عقد چنین بیان کرد: وَ لَهُ فِی خَدِیجَهَ رَغْبَهٌ وَ لَهَا فِیهِ رَغْبَهٌ- خدیجه و محمد هر دو علاقهمند به یکدیگر هستند. در گفته هایی دیگر هم آمده وقتی پیامبر(ص) میخواست خطبه ی عقد را بخواند فرمود: الحمد الله الذین اطعمنی الخمیر و البسنی الحریر و زوجنی خدیجه وَکُنْتُ لَها عاشِقاً فَسَألْتُ اللّه اَنْ یَجْمَعَ بَیْنِی وَ بَیْنَها- سپاس خدایی که به من خدیجه را داد، خدیجه همسرم شد، من عاشق او شدم و عاشق او بودم، به همین جهت از خدا خواستم که در سرای جاودانه نیز ما را همراه و همنشین هم سازد. به همین خاطر همانگونه که خدیجه نسبت به رسول خدا(ص) شناخت پیدا نمود و به او علاقهمند شده بود، رسول خدا(ص) نیز کمالات حضرت خدیجه(س) را دریافته بود و او را شایسته برای همسری خود می دانست و با اینکه خدیجه قبلاً دو بار ازدواج کرده بود و از نظر سن بنا به قولی ۱۵ سال از رسول خدا(ص) بزرگتر بود او را از هر زن دیگر برای همسری خود مناسبتر دید، با او ازدواج نمود و او را همواره مورد احترام و تجلیل قرار می داد. بررسی زندگی مشترک رسول خدا(ص) و حضرت خدیجه(س) نشان می دهد که این دو شخصیت بزرگ که الگوی همه ی انسان های با کمال می باشند برای یکدیگر ارزش و احترامی خاص و ویژه قائل بودند
از فعالیت های علمی و مبارزاتی شهید مصطفی چمران از آمریکا و لبنان گرفته تا تهران و پاوه و اهوازِ او, بارها و بارها شنیده، خوانده و حتی فیلم دیده ایم ولی مثل بسیاری از افراد دیگر کمتر از زندگی و روحیه عاشقانه ی او برای ما مطلبی گفته شده؛ برخلاف ظاهر و زندگی سرتاسر مبارزه شهید چمران، کسانی که از نزدیک با او زندگی و رفاقت داشتند به روحیه عاشقانه، شاعرانه و عارفانه ی او غبطه می خوردند، روحیه ای که کمتر گفته و شنیده شده است. زمانی همسر دکتر مصطفی چمران گفته بود: “یادم هست در یکی از سفرهایی که به روستاها میرفت همراهش بودم، داخل ماشین هدیهای به من داد، اولین هدیهاش به من بود و هنوز ازدواج نکرده بودیم، خیلی خوشحال شدم و همانجا بازش کردم، دیدم روسری است، یک روسری قرمز با گُلهای درشت. من جا خوردم اما او لبخند زد و به شیرینی گفت: بچهها دوست دارند شما را با روسری ببینند. از آن وقت روسری گذاشتم و مانده. من میدانستم بچهها به مصطفی حمله میکنند که چرا شما خانمی را که حجاب ندارد میآوری مؤسسه، اما برایم عجیب بود که مصطفی خیلی سعی میکرد مرا به بچهها نزدیک کند؛ میگفت: ایشان خیلی خوبند، اینطور که شما فکر میکنید نیست، به خاطر شما میآیند مؤسسه ولی میخواهند از شما یاد بگیرند، انشاالله خودمان بهش یاد میدهیم. نگفت این حجابش درست نیست، مثل ما نیست، فامیل و اقوامش آنچنانیاند؛ اینها خیلی روی من تأثیر گذاشت. او مرا مثل یک بچه ی کوچک قدم به قدم جلو برد و به اسلام آورد. ۹ ماه، ۹ ماه زیبا با هم داشتیم و بعد ازدواج کردیم”. در آخرین لحظه های دیدار و به نزدیکی شهادت، شهید چمران خندید و به همسر خود گفت: “تو به عشقِ بزرگتر از من احتیاج داری و این عشقِ خداست و باید به این مرحله از تکامل برسی که واقعا انسان بجز خدا و فانی شدن در خدا هیچ چیز نمی تواند او را پُر نماید و انسان به آن راضی شود و من الان با اطمینان خاطر میتوانم بروم”
حمایت در دشواری های مختلف زندگی: یکی از وظایف زوج های موفق حمایت و پشتیبانی از یکدیگر در دشواری های مختلف زندگی می باشد که ناگفته پیداست امام علی(ع) همیشه حامی حضرت فاطمه(س) بوده اند. حضرت فاطمه(س) نیز همینطور، ایشان لشکر تنهای امام علی(ع) بود. روزی امام را با اکراه و اجبار برای گرفتن بیعت به مسجد مدینه بردند، ایشان برای دفاع از همسر خود به درب مسجد آمد و فرمود: “به خدا سوگند ای سلمان, از درب مسجد مدینه پا بیرون نمیگذارم تا آنکه پسرعموی خود را با چشمان خودم سالم ببینم”. گفته شده “با آنکه حضرت فاطمه(س) تا حد ممکن از حضور در انظار عمومی پرهیز می کرد اما در صورت لزوم و مواقع حساس مسئولیت خود را انجام می داد”. حضرت خدیجه(س) نیز در داخل خانه آخرین پناه بغض و اشک ها و دردهای پیامبر(ص) بر روی زمین به حساب می آمد و تمام ناراحتی ها و شکنجه های جسمی و روحی وارده شده از سوی قریش را با عواطف غیر قابل وصف خود جبران می نمود. دشواری و غم عشقِ ستودنی ارزشمند است و در این مسیر هر چه پیش آید برای عاشق واقعی به نوعی شیرین است
گفتم این آغاز پایان ندارد؛ عشق اگر عشق است آسان ندارد/ اهورا ایمان
ناصحم گفت که: جز غم چه هنر دارد عشق؟؛ برو ای خواجه عاقل, هنری بهتر از این!؟/ حافظ
ابراز محبت: ابراز محبت یکی از نیازهای مهم و اساسی در زندگی مشترک است حتی اگر نیاز به آن از طرف هر یک از آنها مطرح نشود؛ این یک نیاز درونی است که هر دو به آن احتیاج دارند. در زندگی امام علی(ع) و حضرت فاطمه(س) جملات محبتآمیز بسیار است؛ از جمله وقتی مهاجمان به خاطر حضرت فاطمه(س) دست از امام کشیدند و امام علی(ع) تنها و مظلوم از مسجد مدینه بیرون آمد و راه خانه را در پیش گرفت, ایشان در عبارتی خطاب به همسرشان در مقام اظهار محبت فرمود: “رُوحی لروحِکَ الْفِداءُ و نَفْسی لِنَفْسِکَ الْوِقا یا اَبَالحَسَنْ اِن کُنْتَ فی خیرٍ کُنْتُ مَعَکَ و اِنْ کُنْتَ فی شَرٍّ کُنْتُ مَعَک- جانم فدای جان تو و جان و روح من سپر بلای جان تو؛ یا ابا الحسن همواره با تو خواهم بود اگر تو در خیر و نیکی به سر می بری با تو خواهم زیست و اگر در سختی و بلاها گرفتار شدی باز هم با تو خواهم بود”، امام نیز به زیباییِ همین جمله ها با حضرت فاطمه(س) سخن می گفت
برخی از سخنان رسول خدا(ص) درباره ی همسر خود نیز این موارد است: خداوند عشق خدیجه را روزی من ساخته است؛ خداوند محبت خدیجه را بر من ارزانى داشت. خدیجه صدّیقه امت من است. هر روز چندین بار خداوند با خدیجه بر فرشتگان مباهات میکند. خدیجه برترین امّهات مومنین است. هرگز خدا همسرى بهتر از او براى من جایگزین نکرده است. خدیجه بر بانوان امت من برترى داده شده است. مریم بهترین بانوان زمان خود و خدیجه بهترین بانوان زمان خویش است و…. حضرت خدیجه(س) نیز جملاتی و شعرهای زیبا و مختلفی برای ایشان گفته و سرودهاند؛ برای مثال پس از نخستین دیدار، آن هنگام که پیامبر اسلام با بانو خدیجه وداع میکنند و سوار بر مرکب از ایشان دور میشوند حضرت خدیجه غزلی میسرایند که ترجمه ی فارسی آن این است: دلِ عاشق به دوستان بسته است؛ گرچه از درد جسم او خسته است. گر بپرسند چیست مزهی عشق؛ به هم این نیش و نوش پیوسته است. جان به قربانِ آنکه در دوریش؛ چشم من اشکبار و خونبار است. دل هر خیمه شد تهی ز سوار؛ به جز آن دل که خیمهی یار است. تا که یوسف ز دیده پنهان است؛ بیتِ یعقوب بیت الاحزان است
امام خمینی(ره) نیز در سال ۱۳۱۲ عازم سفر حج شدند و در بین راه, نامه ی عاشقانه ای برای همسر خود نوشتند که متن آن به این شرح است: “تصدقت شوم، الهی قربانت بروم، در این مدت که مبتلای به جدایی از آن نور چشم عزیز و قوّت قلبم گردیدم متذکر شما هستم و صورت زیبایت در آئینه قلبم منقوش است. عزیزم امیدوارم خداوند شما را بسلامت و خوش در پناه خودش حفظ کند. حالِ من با هر شدتی باشد میگذرد ولی بحمدالله تا کنون هرچه پیش آمد خوش بوده و الآن در شهر زیبای بیروت هستم؛ حقیقتاً جای شما خالی است, فقط برای تماشای شهر و دریا خیلی منظره خوش دارد، صد حیف که محبوب عزیزم همراه نیست که این منظره عالی به دل بچسبد. در هر حال امشب شب دوم است که منتظر کشتی هستیم، از قرار معلوم و معروف یک کشتی فردا حرکت میکند ولی ماها که قدری دیر رسیدیم باید منتظر کشتی دیگر باشیم. عجالتاً تکلیف معلوم نیست، امید است خداوند به عزت اجداد طاهرینم که همه حجاج را موفق کند به اتمام عمل، از این حیث قدری نگران هستیم ولی از حیث مزاج بحمدالله به سلامت، بلکه مزاجم بحمدالله مستقیمتر و بهتر است. خیلی سفر خوبی است جای شما خیلی خیلی خالیست. دلم برای پسرت قدری تنگ شده است. امید است هر دو به سلامت و سعادت در تحت مراقبت آن عزیز و محافظت خدای متعال باشند اگر به آقا و خانمها کاغذی نوشتید سلام مرا برسانید. من از قِبَل همه نایب الزیاره هستم…ایام عمر و عزت مستدام. تصدقت، قربانت؛ روح الله”
آن روز که عاشقِ جمالت گشتم؛ دیوانهی روی بیمثالت گشتم
دیدم نبود در دو جهان جُز تو کسی؛ بیخود شدم و غرقِ کمالت گشتم/ امام خمینی(ره)
کمک به رشد فکری و روحی یکدیگر: همسران موفق بیش از هر چیز مکمل یکدیگر هستند و به هم کمک می کنند تا به کمال برسند و سیر فکری و روحی و معنوی خود را در کنار هم طی نمایند تا به بالندگی و تعالی دست یابند
تو معشوقِ من نیستی، تو امتدادِ منی در تنی دیگر/ روزبه بمانی
زندگی مشترک پیامبر(ص) و حضرت خدیجه(س) برای تمام مردان و زنان درسآموز است تا در زندگی و در این روزگار به موفقیت، خوشبختی، سعادت و کمال رسید. خدیجه(س) را نباید تنها یک بانوی سرمایهدار دانست که شترهای حامل مال التجاره را به مناطق مختلف می فرستاد و سودهای کلان به دست می آورد، بلکه وی به عنوان یک شخصیت معنوی، عفیف، پاکدامن و ایثارگر دارای شناخت و فکر بلند و تیزبین مطرح بود. این بانوی بزرگ، حتی در دوران جاهلیت که پاکدامنی جایگاهی نداشت به دلیل عفّت و دامن پاکش طاهره نامیده می شد. عدم دلبستگی خدیجه(س) به سیم و زر دنیا و توجه به امور معنوی، عشق و علاقه به پیامبر(ص)، عطوفت و مهربانی متقابل رسول خدا(ص) و خدیجه(س)، ایثار و وفاداری نسبت به یکدیگر، سبک زندگی فرزندان آنها، همه و همه درس های آموزنده ای است برای جویندگان موفقیت، خوشبختی، سعادت و کمال در عصری که در آن زندگی می کنیم؛ بسیاری از عاشقان واقعی و بزرگان زمان های مختلف تاریخ, آنها را الگوی زندگی خود قرار داده اند چون می دانستند اینگونه می توانند با این ریسمان طلایی به رشد و شکوفایی همهجانبه برسند و دنیا و آخرتی خوب را برای خود و خانوادهشان بسازند
کی غم خورد آنکه با تو خُرم باشد؛ ور نورِ تو آفتابِ عالم باشد
اَسرارِ جهان چگونه پوشیده شود؛ بر خاطرهِ آنکه با تو محرم باشد/ مولانا
وفاداری: زوج های موفق به خاطر اینکه عشقی خالص و پاک در بین آنها جریان دارد به هم وفادار هستند و تا لحظه ای که مشغول زندگی می باشند هیچ چیز پیوند مقدس آنها را از هم جدا نمی کند. رسول خدا(ص) تا زمانی که حضرت خدیجه(س) در قید حیات بود با وجود اینکه ازدواج برایشان حرام نبود اما ازدواج دیگری نداشتند چون تمام ویژگی های یک زن از نظر اسلام در حضرت خدیجه(س) وجود داشت و نیازی نبود پیامبر(ص) بخواهد خلأ آن را با شخص دیگری پُر نماید، امام علی(ع) نیز همینطور؛ به همین خاطر پیامبر(ص) و امام علی(ع) در طول تاریخ, تا روزی که همسرانشان در این دنیا بودند ازدواج مجدد نداشتند چرا که حضرت خدیجه(س) و حضرت فاطمه(س) به عنوان عالیترین و بینظیرترین رفتار یک زن و آنچه پروردگار عالم خواسته است در رفتارشان رعایت می شد
آن نفس که شد عاشق اماره نخواهد شد/ منتسب به مولانا
قدردانی و تشکر: تشکر و قدردانی از زحمت هایی که همسرمان در زندگی انجام می دهد نیز موضوع مهمی می باشد که نشان دهنده ی این است که تلاش های او دیده می شود و زحمت هایی که در زندگی می کشد برای شریک زندگیاش اهمیت دارد. این کار ارزشمند باعث تشدید عشق و محبت بیشتر در بین زوج ها می شود
عذرخواهی: هر کدام از زوج ها ممکن است در طول زندگی مشترک در موضوعات مختلف کوچک و بزرگ دچار اشتباه شوند و همسر خود را آزرده کنند، در اینجور مواقع هر یک از آنها زمانی که متوجه می شوند اشتباهی انجام داده اند آن را توجیه نمی کنند، بلکه با عشق و علاقه ای که به همسر خود دارند خوبی های او را به یاد می آورند و به زیبایی از او معذرتخواهی می کنند. آنها می دانند عذرخواهی نشانه ی ضعف نیست بلکه نشانه ی شخصیت و درک بالا می باشد و نباید اجازه داد روزهای زندگی با دلخوری از هم بگذرد و آرامش و نشاط زندگی آنها و دیگر اعضای خانواده مختل شود. از طرفی وقتی همسر آنها از او معذرتخواهی می کند عذرخواهی او را می پذیرند، از کاه کوه نمی سازند و موضوع را فراموش می کنند
کارهای به ظاهر کوچک مداوم و دیگر موضوعاتی که در زندگی مشترک مطرح هستند اگر از افراد الهی و بزرگ که الگوهای اصلی جامعه ی بشری می باشند آموخته شوند، جدی گرفته شوند و از طرفی اجرا شوند و پس از مدتی به فراموشی سپرده نشوند تأثیرات عمیق و پایداری به دنبال دارند و این موضوع در هر دوره ای از زمان در زندگی مشترک و تجربه ی یک عشقِ ستودنی که مدام بهتر و بهتر می شود بسیار اهمیت دارد
دکتر علی شریعتی نیز مانند بسیاری از افراد دیگر خلق و خوی مختص به خود را داشت و با وجود تفاوت ها, یک عشقِ ستودنی و ماندگار را با همسر خود تجربه نمود, ایشان هم در زندگی پُر فراز و نشیب خود بسیاری از مواردی که در این نوشته و در مقالات قبل به آنها اشاره شده را در زندگی خود داشته است و در جایی از کتاب کویریات, از پاسکال, نقلقولی آورده و می گوید: “دل دلایلی دارد که عقل از آن آگاه نیست”
زندگی مشترکِ با دوام یعنی دو نفر که با هم به خوبی کنار می آیند، تا حدودی دیدگاه های مشابهی نسبت به زندگی دارند، همدیگر را دوست دارند، همدیگر را در تفاوت های فکری و رفتاری و در شرایط مختلف طبیعی زندگی درک می کنند، به هم احترام می گذارند و با هم صمیمی هستند؛ آنها با توجه به این موارد در عصری که در آن هستند دست در دست هم در یک مسیر قدم برمی دارند تا به مقصد مشترکی برسند
در ساختن و استحکام زندگی مشترک باید اجازه داد تا همه ی امور به صورت طبیعی پیش بروند، اگر عشق شانس واقعی برای رشد داشته باشد نیازی به عجله نیست و نباید شریک زندگی خود را مجبور به دوست داشتن و عاشق شدن نمود، عشق به خودی خود نیرویی است که نیازی به فشار آوردن از جانب ما ندارد و نباید هم داشته باشد چرا که اگر عشق اصیل باشد دوام خواهد داشت و برعکس آن اگر عشق اصیل نباشد دوامی هم نخواهد داشت
از طرفی برای آنها که هنوز مجرد هستند پیدا نمودن یک همسر مهربان و عاقل که فرق بین درست و غلط و خوب و بد را می داند کار سختی نیست و اگر پیدا شد با توجه به آنچه گفته شد می توان زندگی خوبی را مثل بسیاری از افراد موفق در زندگی مشترک با هم و در کنار هم ساخت؛ برای داشتن یک زندگی مشترک و تجربه ی یک عشقِ ستودنی باید پذیرفت که قرار نیست شوالیه ای تمام عیار با اسب سفید دنبال کسی بیاید و یا در زندگی کسی سیندرلایی که لنگ کفش خود را گم کرده است روزی پیدا شود، باید خود آستین های همت را بالا بزنیم، توقعات زیاد و بیش از حدمان را پایین بیاوریم و زندگیمان را بسازیم تا یک عشقِ ستودنی را تجربه کنیم. زندگی مشترکِ خوب بیش از هر چیز در سبک رئالیسم و واقعگرا معنا می شود نه در سبک فانتزی و خیالپردازانه که ممکن است هیچگاه محقق نشود
بهتر است در کهکشانِ زندگیمان بر مدارِ عشق بچرخیم و در هر کجای این مسیر ارزشمند که هستیم یک عشقِ ستودنی را نیز با دستان خودمان بسازیم که پایانی برای آن تصور نشود بلکه هر روز بهتر و بهتر می شود/ پیش به سوی یک ماه بینظیر.
۱۴۰۲/۴/۲
منبع:
مأموریت+/ مقالات محمد کارگر مزرعه ملا