طلوعِ خورشید

حال که بازارِ ریاگری گرم است

بیا که ریا کنیم که دل گرم است

خدا نشسته است بر کُرسیِ عمارتِ دل

چگونه نگوییم که او ساکنِ این حرم است

وقتی خورشید طلوع می‌کند

نگفتن از وجودِ او دور از ادب است

تاریخ نگارش شعر: ۱۳۹۷/۶/۲۱

منبع:

مأموریت+/ شعرهای محمد کارگر مزرعه ملا

شما اینجا هستید: مأموریت+/ محمد کارگر مزرعه ملا/ دفتر شعر