حلالم کن که باز خیسه همون چشمی که میبینه
همون قلبی که میلرزه
همون اشکی که میریزه
همون فکرایِ مواجی که با یادت گلاویزه
همون شرجیه احساسی که مثلِ دهلیزه
همون ساحل که مُهرِ جای پای تو هنوز اونجاست
همون آدمِ دریایی که تنها دلخوشیش دریاست
حلالم کن دیگه دریا بدونِ تو موجه نیست
باید آروم برم از پیشِ تو اینجا دیگه جام نیست
بهم گفتی:
مثلِ جزر اومدیو یک دفعه مّد شد چرا رفتی؟
آخه تا کی با ماهِ آسمون دست به یکی هستی!
بهت گفتم:
به هر حال روزی رود میرسه به دریا
ببین کی گفتم اینو به تو ای عاشقِ تنها
دوباره برمیگردم پیشِ تو آره دیرو زود داره
بدون اونی که عاشقت شده دست از سرِ عشقت برنمیداره
تاریخ نگارش شعر: ۱۳۹۸/۴/۲۶
– – –
پینوشت:
عشقت نه سرسریست که از دل به در شود؛ مهرت نه عارضیست که جای دگر شود.
ای غایب از نظر به خدا میسپارمت؛ جانم بسوختی و به دل دوست دارمت
تا دامنِ کفن نکشم زیرِ پایِ خاک؛ باور مکن که دست ز دامن بدارمت.
ندارم دستت از دامن, به جز در خاک و آن دم هم؛ که بر خاکم روان گَردی, بگیرد دامنت گَردم.
به سرت گر همه آفاق به هم جمع شوند؛ نتوان برد هوای تو برون از سر ما.
لذتِ داغِ غمت بر دلِ ما باد حرام؛ اگر از جورِ غمِ عشقِ تو دادی طلبیم.
خیالِ رویِ تو در هر طریق همرهِ ماست؛ نسیمِ مویِ تو پیوندِ جانِ آگهِ ماست
به صورت از نظرِ ما اگر چه محجوب است؛ همیشه در نظرِ خاطرِ مرفّهِ ماست.
حافظ از جورِ تو حاشا که بگرداند روی؛ من از آن روز که در بندِ توأم آزادم.
حافظِ گمشده را با غمت ای یارِ عزیز؛ اتحادیست که در عهدِ قدیم افتادست/ حافظ
میانِ ما و شما عهد در ازل رفتهست؛ هزار سال برآید همان نخستینی.
در آن نفس که بمیرم در آرزوی تو باشم؛ بدان امید دهم جان که خاکِ کوی تو باشم
به وقتِ صبحِ قیامت که سر ز خاک برآرم؛ به گفت و گوی تو خیزم به جست و جوی تو باشم.
بعد از تو هیچ در دلِ سعدی گذر نکرد.
از تو دل برنکنم تا دل و جانم باشد/ سعدی
گفتند: برگرفت فلان دل ز مهرِ تو؛ من داوریِ مردمِ جاهل کجا برم!؟
گر بر کنم دل از تو و بردارم از تو مهر؛ آن مهر بر که افکنم! آن دل کجا برم!؟/ کمالالدین اسماعیل
ز تو دارم این غمِ خوش به جهان از این چه خوشتر/ هوشنگ ابتهاج
مثلِ نوری که به سوی ابدیت جاریست؛ قصهای با تو شد آغاز که پایان نگرفت/ فاضل نظری
در نبودت به کسی باج ندادم هرگز؛ کاروان نیست که دل هر که به جایت آید/ مهدی کمانگر
منبع:
مأموریت+/ شعرهای محمد کارگر مزرعه ملا
شما اینجا هستید: مأموریت+/ محمد کارگر مزرعه ملا/ دفتر شعر