توشه‌ی گُم شده

از تمامِ دنیا سیرم چون تو را دارم

در جوانیِ خود پیرم قصه‌ها دارم

کوچه پس کوچه‌ی هفت شهرِ عشقِ عطار را گشتم

منِ خام یک کوچه را هفت شهرِ عشق پنداشتم

دور خود می‌گشتم و آگه نبودم هفت بار

یک کوچه را می‌گشتم و می‌گشتم و می‌گشتم

شُکر ایزد که سر به سنگ خوردنم حاصل شد

که به خود آمدم و عشق در این دل کاشتم

توشه‌ی گُم شده‌ام نقشه‌ی راهم بنمود

راهی راه شدم پس از آن گُل کاشتم

تاریخ نگارش شعر: ۱۳۹۶/۱۱/۲

منبع:

مأموریت+/ شعرهای محمد کارگر مزرعه ملا

شما اینجا هستید: مأموریت+/ محمد کارگر مزرعه ملا/ دفتر شعر