به خدا اعتماد داری؟، اگر داشته باشی شادی و لبخند میزنی چون می دانی او در هر لحظه پشتیبان توست، در بدترین یا بهترین شرایط. چطور امکان داره؟، چون او خودش وعده داده است، به کسانی که واقعا به او اعتماد دارند کمک می کند و این اعتماد یعنی ایمان واقعی به او و اصل ایمان در عمل است، به آن چیزی است که تو در عمل انجام می دهی نه آنچه می گویی.
شاد باش و لبخند بزن و بدان همه چیز آزمون باور و ایمان است:
خداوند می گوید اگر تو واقعا به من ایمان داشته باشی، معادلات دو دو تا چهار تا کنار میرود و این ها دیگر حساب نیست، آن چیزی که من برای تو می خواهم اتفاق می افتد؛ اگر زن ابراهیم باشی که در سن پیری است من به تو بهترین فرزند را می دهم، اگر نوح باشی که در بالای کوه در حال ساختن کشتی است من دریا را برایت می فرستم، اگر موسی باشی دریا را برات می شکافم، این ها معادلاتی است که در دو دو تا چهار تا نمی گنجد. خدا می خواهد بگوید که چه؟ اگر تو واقعا باور داشته باشی و به من واقعا ایمان داشته باشی من راه را برای تو باز می کنم، معادلات فیزیکی میره کنار، معجزات منه که در زندگی تو اتفاق می افته تا تو به آنچه که می خواهی برسی، اگر در مسیری که من گفته ام حرکت کنی. تو در صراط مستقیم باش، دریا را برایت می شکافم تا از شر ظالمان و کافران قدرتمند در امان باشی، عصایت را به مار تبدیل می کنم تا سحر و جادوی قوی ترین ساحران و جادوگران را ببلعد، کشتی که در بالای کوه ساخته ای را در آب می اندازم تا تو و یاران اندکت نجات یابید و آنها که به تو خندیدند و تو را مسخره کردند در آن غرق شوند؛ حتی اگر کسانی که چشم دیدن تو را ندارند، اگر نزدیک ترین کسانت تو را در دل چاه انداختند، در دل چاه تاریک هم که باشی اگر نور ایمان من در قلبت روشن باشد و هنوز به من اعتماد داشته باشی مهر تو را به دل عزیز مصر می نشانم و تو را عزیزتر از عزیز مصر می کنم.
و خداوند با عمل به یک شرط مهم تو را به خواسته هایت می رساند: “تو باید در هر شرایطی به خدا اعتماد کنی، در مسیر او باشی و با باور و ایمانی قوی کارهایی را که باید را انجام دهی تا به خواسته هایت برسی”.
روزی حضرت سلیمان مورچهای را در پای کوهی دید که مشغول جابجا کردن خاکهای پایین کوه بود. از او پرسید: “چرا این همه سختی را متحمل میشوی؟”.
مورچه گفت: “معشوقم به من گفته اگر این کوه را جابجا کنی به وصال من خواهی رسید و من به عشق وصال او میخواهم این کوه را جابجا کنم”.
حضرت سلیمان فرمود: “تو اگر عمر نوح هم داشته باشی نمیتوانی این کار را انجام بدهی”.
مورچه گفت: “تمام سعیم را میکنم“.
حضرت سلیمان که بسیار از همت و پشتکار مورچه خوشش آمده بود برای او کوه را جابجا کرد.
مورچه رو به آسمان کرد و گفت: “خدایی را شکر میگویم که در راه عشق، پیامبری را به خدمت موری در میآ ورد”.
تمام سعیمان را بکنیم، پیامبری همیشه در همین نزدیکیست.
پیامبر اکرم (ص) نیز فرموده است: “خدا را بخوانید و به اجابت دعای خود یقین داشته باشید و بدانید که خداوند دعا را از قلب غافل بیخبر نمیپذیرد”.
۱۳۹۵/۸/۷
منبع:
مأموریت+/ مقالات محمد کارگر مزرعه ملا