نگاه ها به آسمان بود برای دیدن هلال ماه
پس از چندی دیده شد
و تمام شد
غمی غریب برای تمام شدن رمضان و تا یک سال خداحافظی با این ماه مبارک
و شادی عید برای شروعِ فصلی جدید از زندگی برای اینکه با خدا بهتر از گذشته پیوند خورده باشیم
درک کنیم خیلی چیزها را که او از ما خواسته است
ترک کنیم خیلی کارها را که او از ما خواسته است
انجام دهیم خیلی کارها را که او از ما خواسته است
چرا که همه اینها به نفع خودمان است و خداوند بی نیاز از ماست
او که گردش فصل ها به دست اوست
او که هستی به فرمان اوست
او که نبض زمان در دستان اوست
که تا کجا به ما فرصت دهد که در این دنیا زندگی کنیم با خودش است و در لوح محفوظ او ثبت و ما در این جهان هستیم تا به کمال برسیم
اگر همه ی ما انسان ها در سراسر کره زمین به آنچه او از ما خواسته است با ایمان قلبی به او آنها را انجام می دادیم خیلی از مسائل و مشکلاتی که گریبانگیر انسان شده اند دیگر وجود نداشتند، دیگر شیطان و بازیچه های دست او، جولان نمی دادند برای اینکه مهار بسیاری از انسان ها را در دست بگیرند و هر کس را به چیزی وسوسه کنند و او را به خطا اندازند.
امید آنکه پس از این، بنده ی خوبی برای او باشیم و هرگاه نگاهمان به آسمان می افتد درک کنیم برترین موجود در تمام هستیِ او هستیم و بار امانتی را بر دوش داریم که همه از برداشتن آن سرباز زدند جز انسان، باید آن امانت را سالم به خداوند بازگردانیم.
چو باد عزم سر کوی یار خواهم کرد؛ نفس به بوی خوشش مشکبار خواهم کرد
به هرزه بی می و معشوق عمر میگذرد؛ بطالتم بس، از امروز کار خواهم کرد
هر آبروی که اندوختم ز دانش و دین؛ نثار خاک ره آن نگار خواهم کرد
چو شمع صبحدمم شد ز مهر او روشن؛ که عمر در سر این کار و بار خواهم کرد
به یاد چشم تو خود را خراب خواهم ساخت؛ بنای عهد قدیم استوار خواهم کرد
صبا کجاست که این جان خون گرفته چو گُل؛ فدای نکهت گیسوی یار خواهم کرد
نفاق و زرق نبخشد صفای دل حافظ؛ طریق رندی و عشق اختیار خواهم کرد/ حافظ
۱۳۹۷/۴/۱
منبع:
مأموریت+/ مقالات محمد کارگر مزرعه ملا