با تو می‌مانم ای وطن

از تو می‌خوانم ای وطن

با تو شعرِ جاودانگی

از تو تا اوجِ فرزانگی

با تو تا اوجِ قله‌ها

از تو تا موج و صخره‌ها

با تو تا آبیِ آسمانِ صحرا

از تو تا آبیِ نیلگونِ دو دریا

با تو تا تختیِ قهرمان

از تو تا رستمِ سیستان

با تو تا حافظِ قلبِ من

از تو تا سعدی استادِ سخن

با تو تا قصه‌ی شمس و مولانای من

از تو تا فردوسی حکیمِ سخن

با تو تا جنگِ هشت ساله‌ای

از تو تا خاکِ پاکِ دهلران می‌روم در جاده‌ی مهران

با تو تا فکه‌ی سربلند

از تو تا چزابه‌ی حالِ من

با تو تا آزادیِ سوسنگرد

از تو تا شلمچه, دفاع همچون سدِ دز

با تو تا پُل زدن روی کارونِ قلبِ من

از تو تا نُه پلِ حالِ من

ای وطن

چمران کجاست؟ بهم بگو!

همت اون مردِ بی‌ریای خوب

آوینی حرف‌های دلت را در مستند باز هم بگو

شرمنده‌ام که وسعتِ قلبم اندازه حججی نبود

نیست نگو که می‌رسی تو هم به ما

خود کرده را تدبیر نیست نگو

هیچ قدمی برنداشته‌ام در راه شما شهدا

به این بغض و اشکی که تیره و تار کرده صفحه‌ی کیبورد را

ای وطن تو چیزی بگو

باشه به یک شرط

در یک بیت مو به مو

برای تو ای وطن امیرِ کبیرم؛ دعا کن تا زنده‌ام تو قلبت نمیرم

تاریخ نگارش شعر: ۱۳۹۸/۳/۲۸

منبع:

مأموریت+/ شعرهای محمد کارگر مزرعه ملا

شما اینجا هستید: مأموریت+/ محمد کارگر مزرعه ملا/ دفتر شعر