مقایسه خود با دیگران یکی از کارهایی میباشد که ممکن است برای هر کس پیش بیاید و در مواقعی خود را با دیگران مورد سنجش قرار دهد، اما آیا این کار درستی است یا نه؟
مبحث خودشناسی به ما کمک میکند پاسخ خوبی به این پرسش بدهیم
تمایل به مقایسه خود با افراد دیگر, مقایسه اجتماعی نامیده میشود و یک روش طبیعی برای ارزیابی عملکرد میباشد، اگر مقایسه ما با دیگران بر اساس ایجاد انگیزه و رسیدن به نتایج درخشان در مسیری باشد که آن را خودمان برای خود تعیین کردهایم و افرادی در مسیر مشابه با ما قرار دارند مفید است چون از آنها الهام میگیریم, در غیر این صورت مقایسه خود با دیگران بدون دلیل منطقی و عادت به آن, تأثیرات منفی زیادی بر روی ما میگذارد, مانند: نارضایتی، کاهش عزتنفس و اعتمادبهنفس، نادیده گرفتن و کم ارزش دانستن داشتهها، حسادت داشتن، حسرت خوردن، غم و اندوه، حرص و طمع و موارد دیگر
در بیشتر مواقع مقایسه زمانی اتفاق میافتد که موفقیتها و نوع زندگی خوب برخی افراد را در جامعه و رسانههای مختلف میبینیم و خودآگاه یا ناخودآگاه میخواهیم مثل آنها باشیم. باید همیشه در زندگی شخصیمان این موضوع را مدنظر قرار دهیم که اساسا نیاز نیست هر موفقیتی که دیگران به دست آوردهاند را ما هم به دست آوریم چون مسیر هر فرد با فرد دیگر متفاوت است و هر شخص باید بنابر علایق درست خودش زندگی خود را بگذراند و آن را بسازد, در غیر این صورت با مقایسه خود با دیگران که به موفقیتهایی رسیدهاند و به نوعی سبک زندگی شخصی معقول و متفاوتی دارند دچار تأثیرات منفی مقایسه میشویم که در نهایت ما را به سمت نوع زندگی آنها سوق میدهد؛ وقتی این اتفاق بیفتد رفتار ما بر اساس تصمیماتی است که در کوتاهمدت و مخصوصا در بلندمدت رضایت قلبی برایمان در بر نخواهد داشت و چه بسا روزی از عمر، وقت و هزینهای که کردهایم ناراضی شویم. بهترین کار این است که وقتی موفقیت و داشتهها و صفات خوبی را در میان دوستان، اقوام و افراد مختلف در جامعه و حتی فضای مجازی در زمینههای گوناگون میبینیم از آنها خوشحال شویم، آنها را تحسین کنیم و برایشان آرزوی موفقیت بیشتر و زندگی بهتری نماییم اما مسیر خودمان را برویم
مبنای تصمیمات هر فرد در زندگی باید این باشد که در یک مسیر درست, با شناختی عمیق, به سمت علایق شخصی خودش پیش برود تا به خواستههایی*اهداف، رویاها و آرزوها* برسد که باب میل خود او میباشد، رضایت قلبی عمیقی را برایش در بر داشته باشد، هم زندگی خوبی را برایش بسازد و هم او را دست پُر به مقصد نهاییاش برساند
نقش الگوهای الهی و خوب در این میان نیز این است که مانند آنها سبک زندگی سالمی داشته باشیم، کارهای خوب انجام دهیم، خود را شکوفا نمائیم، استعدادها و تواناییهایمان را در مسیر درستی به کار بگیریم و در ابعاد مختلف زندگی*شخصی، خانوادگی، کاری و اجتماعی* پیشرفت کنیم تا در نهایت به سعادت و کمال برسیم
رسول خدا(ص) فرموده است: “هرگز به آنچه در دست دیگران است چشم ندوزید *و زندگی خود را با زندگی دیگران مقایسه نکنید* زیرا اندوه انسان طولانی خواهد شد و حسرت وی پایان نمیپذیرد و نعمتهایی که خداوند در اختیارش قرار داده کوچک میشمارد و در نتیجه شکر و سپاس او اندک خواهد شد. پس همواره در زندگیات به پایینتر از خود بنگر”. پیامبر اکرم(ص) که الگویی الهی و تمام عیار برای مسلمین و افراد آزاده میباشد در این سخن توصیه نمودهاند برای اینکه دچار مقایسه اشتباه و تأثیرات منفی آن نشویم به پایینتر از خودمان نگاه کنیم و به آنچه دیگران دارند توجه نکنیم. این مورد برای انسان خیلی مهم است چراکه زیادهخواهی ممکن است حتی موجب دشمنی و طمع به داراییهای دیگر انسانهای بیگناه شود. در زمان پیامبر(ص), یهود به ایشان و مسلمانان حسادت و دشمنی زیادی داشتند که یک نمونه از آن غزوه بنینضیر است که مثل همیشه باعث سرافکندگی آنها شد. ثروتپرستى و مالاندوزى، رباخوارى، خودبرتربینی، لجاجت، پیمانشکنى، تفرقهانگیزی، قساوت قلب، ظلم و جنایت و بسیاری موارد دیگر با جزئیات از ویژگیهای ذاتی آنها نام برده شده است که کارهایشان در طول تاریخ به ثبت رسیده و هنوز هم ادامه دارد. آنها نه تنها با این ویژگیها دشمن مسلمین بودهاند و هستند بلکه به انسانهایی که حتی دینی ندارند هم رحم نمیکنند و همه چیز را گذاشتهاند به وقتش. غصب قسمت کوچکی از سرزمین فلسطین بیش از ۷۴ سال پیش و مدام جرم و جنایت و دشمنی و تفرقهانگیزی در کشورهای مختلف و گسترش سرزمینی که آن را اشغال کردهاند نشان میدهد این قوم با ویژگیهای بدی که دارند و کارهایی که در طول تاریخ انجام دادهاند نه تنها برای مسلمانان بلکه مشکلی برای تمام مردم دنیا میباشد، اگر مسلمین و مردم و کشورهای آزاده محکم جلوی آنها نأیستند روزی خودشان به سرنوشت فلسطین دچار میشوند و اگر وحدت داشته باشند خیلی زود آنها را شکست میدهند
بنابراین مقایسهی خود با دیگران باید بر اساس یک مبنای درست باشد. جواد برات- روانشناس بالینی معتقد است: “ترک عادت مقایسه نیاز به تمرین و ممارست بسیار دارد و باید با آگاهی انجام شود. تمرکز بر روی شایستگیها و ویژگیهای مثبت، به دست گرفتن کنترل افکار خود، تقویت اعتمادبهنفس و پرورش دادن استعداد و توانایی نیز می توانند در کنترل آن موثر باشند”. وقتی خود را بدون دلیل درست و موجه با دیگران مقایسه نکنیم و بر روی زندگی مورد علاقهیمان تمرکز داشته باشیم, به نعمتهای که داریم توجه میکنیم و از زندگیمان رضایت خواهیم داشت، استعدادهای خود را میشناسیم، حس شایستگی و عزتنفس و اعتمادبهنفس پیدا میکنیم، امیدوار و خوشبین خواهیم بود، خود را بیقید و شرط میپذیریم، حسادت و حسرت خوردن را تجربه نمیکنیم، به شادی درونی میرسیم و مسیر خود را در هر کجا که زندگی میکنیم, چه در شهر و چه در روستا با آرامش خاطر ادامه میدهیم تا زندگی خوبی داشته باشیم و رشد کنیم و به نتایج درخشان و مفیدی در زمینههای مختلف برسیم. از طرفی با مقایسه و سنجش درست نیز که یک محرک قوی میباشد باعث الهامگرفتن و رشد و پیشرفت در زمینهی شخصی، علمی و کاری و رفع ضعفها و مشکلات مختلف در جامعه میشویم چون در ما تعهد و مسئولیتپذیری و مثبتاندیشی ایجاد میشود تا تلاش کنیم نقاط ضعف خود را رفع نماییم و به نتایج ارزشمندی برسیم. این مورد در خانواده هم مهم است؛ دلیلی ندارد همسر، فرزند، برادر، خواهر، پدر و مادر خود را با افراد خانوادهای دیگر مقایسه کنیم چون از دور شاهد نوعی برتری در آنها هستیم که میپسندیم، اگر این موضوع را به هر یک از اعضای خانواده بگوییم به نوعی باعث شماتتشان میشویم و آنها هم در تأثیرات منفی مقایسه که به آنها اشاره شد قرار میگیرند و رابطهیمان با آنها شکراب میشود. بهترین کار این است که با راهنمایی, کمکشان کنیم تا اگر ضعفی دارند آن را به مرور زمان رفع نمایند و اگر آن ضعف رفع نمیشود آنها را همانگونه که هستند بپذیریم و از کمالطلبی بیش از حد و منفی دست برداریم
حفظ تعادل در توقعاتی که از دیگران و خودمان داریم نکتهی بسیار مهمی است که در هنگام مقایسه درست باید به خوبی به آن توجه داشته باشیم
مریم کاووسی- روانشناس در مصاحبهای گفته است: “زمانیکه خودمان را با خواهر و برادر یا همسایه و همکار و… مقایسه میکنیم احساسات متنوعی در ما پا میگیرند، برای همین است که دنیای روانشناسی به این مقوله توجه خاصی نشان داده و نظریههایی هم از سوی کارشناسان دربارهاش مطرح شده است. سابقه و تاریخچهی نظریه مقایسه به سالها پیش بازمیگردد، در سال ۱۹۵۴، لئون فستینگر کسی بود که نخستینبار دست به ارائهی نظریهای موسوم به مقایسه اجتماعی زد، او معتقد بود آدمها گرایشی درونی به ارزیابی خود و مقایسه کردن خودشان با دیگران دارند. مقایسه کردن خود با فرد زبده و شاگرد اول کلاس از کارهایی است که معمولاً همهی ما انجام میدهیم و میخواهیم سنجهای پیدا کنیم که به ما نشان میدهد در کدام نقطه از توانمندی و مهارت ایستادهایم. فرآیند نظریه اجتماعی میگوید آدمها با مقایسه خود با دیگران دست به ارزیابی تواناییها و نگرشها و رفتارهایشان میزنند، در بیشتر موارد ما خودمان را با آدمهای دور و اطرافمان مقایسه میکنیم و بهطور کُلی یا با از خود بهترها یا با از خود بدترها روبهرو میشویم. گاهی در مقایسه بهسراغ کسانی میرویم که گمان میکنیم از ما بهترند، با شکلگیری چنین مقایسهای حس پیشرفت کردن و بهتر شدن در وجودمان جان میگیرد، با جستوجو در کارنامهی فردی بهتر از خود ما هم میخواهیم خود را بالاتر بکشیم و بهتر بشویم. گاهی نیز ما دست به مقایسه خود با کسانی میزنیم که از ما دستاوردها و موفقیتهای کمتری دارند، این روش از مقایسه بهطور معمول برای تقویت روحیه و اعتمادبهنفس ماست، البته هیچکس از دیگری برتر نیست ولی باید قبول کرد توانایی آدمها باهم فرق میکند و هر کس در زمینه و رشتهای میتواند بهتر از دیگری عمل کند. مقایسه خود با بدترها و ضعیفترها شاید باعث تقویت اعتمادبهنفس شود، شاید هم تصویر و حس و حال خوبی نسبت به خودمان در ما ایجاد کند؛ جنبه مثبت مقایسه کردن خود با برترها و بهترها هم در این است که انگیزه برای تلاش بیشتر و تغییر جایگاه به مقصد رسیدن به آنها در ما پا میگیرد. مقایسه کردن خود با دیگران گاهی باعث اشتباههای شناختی نیز شده و باعث می شود تعصباتی نادرست را در ذهنمان شکل بدهد، برای مثال گاهی مقایسه خود با افرادی که از ما ضعیفترند تفکر از دیگران بهتر بودن را در ما تقویت میکند، در حالی که شاید مقایسه با آدمهای متعدد دیگری که در آن زمینه از ما بهترند نشان بدهد ما واقعاً در آن زمینه خاص بهترین و خاصترین نیستیم”
هر یک از ما باید سبک زندگی داشته باشیم که درست است و خودمان از آن رضایت داریم, نه آنچه به وسیلهی طرز فکر اشتباه، تبلیغات و یا نوع زندگی دیگران و چشموهمچشمی به روشهای مختلف به ما اقناع میشود تا به سمت مصرفگرایی، تجملات و وابستگی به تعلقات مادی و موارد دیگر سوق داده شویم و در این موارد, همه مثل هم باشیم، همانطور که حافظ بینظیر سروده است
غلامِ همتِ آنم که زیرِ چرخِ کبود؛ ز هر چه رنگِ تعلق پذیرد آزادست
مقایسه در مواردی که گفته شد و بسیاری موضوعات دیگر نقش مهمی دارد، اگر به درستی به آن دقت داشته باشیم نه تنها در تأثیرات منفی آن قرار نمیگیریم بلکه از آن در مواقع مورد نیاز به درستی استفاده می کنیم تا فرد بهتری باشیم و زندگی عمیقتری را تجربه کنیم
آدمى را همین زیرکى بس که در نیازهاى خود میانهروى کند و در خواستههایش راه اعتدال پیش گیرد/ امام علی(ع)
مرا روزِ ازل کاری به جز رندی نفرمودند؛ هر آن قسمت که آنجا رفت از آن افزون نخواهد شد/ حافظ
بنابراین وقتی مقایسه, در هر نوعی از آن, در ما به وجود آمد بهتر است با هوشیاری به این موارد توجه داشته باشیم چون کیفیت و نوع زندگیمان را خیلی بهبود میدهد.
۱۴۰۲/۷/۲۱
منبع:
مأموریت+/ مقالات محمد کارگر مزرعه ملا